احمد خالق پناه: برای شناخت بیشتر از کلاس و کیفیت فوتبال طارمی بایستی بر روی صندلی ورزشگاه بنشینی و یک چشمت به توپ باشد و چشم دیگرت به مهدی. زیرا ابعاد محدود جعبه جادویی قادر نیست تمامی تاخت و تازهای این شهسوار شیرین کار بوشهری را به نمایش بگذارد. لحظاتی که صاحب توپ نیست. لحظاتی که توپ در اختیار تیم حریف است. مجموعه حرکاتش چه با توپ و چه بدون توپ از مهدی بازیکنی ساخته با استانداردهای تعریف شده ی بین المللی.
حسین زیرراهی: متاسفانه یکی از باورهای غلطی که به خورد ما دادهاند این است که در هر کاری باید سالها دود چراغ خورد یا خاک کوزه گری بر تو بنشیند تا به درجه استادی برسی. من در این مقاله میخواهم ضمن زیر سوال بردن این دیدگاه؛ مثالهای نقضی از کسانی در قدیم و جدید بیاورم که زیر سی سال به درجه استادی در کار خود رسیدهاند؛ همچنین به شما بگویم چه کار کنید که خیلی زودتر از آن چه فکرش را میکنید در کار خود به درجه استادی برسید...
یونس قیصی زاده : نیاز به عشق ورزیدن و احساس پیوند و تعلق داشتن، عاملی است که ما را به سمت ایجاد رابطه با دیگران و حفظ این روابط میکشاند. در فیلم «بهتر از این نمیشود»، «ملوین» شخصیت اصلی داستان که نقش آن را «جک نیکلسون» (بازیگر معروف فیلم دیوانه از قفس پرید) باز میکند، هیچ رابطه صمیمانه و رضایت بخشی با دیگران ندارد و همانند بقیه افراد برای برخورداری از یک زندگی مطلوب، نیاز دارد که حداقل با یک فرد رابطه رضایت بخشی داشته باشد اما وقتی در ارتباط با دیگران ناکام میشود، دچار رنج و ناراحتی شده و به رفتارهای وسواسی و اجباری دست میزند...
یونس قیصی زاده: اگر هنوز فیلم تایتانیک را به یاد داشته باشید، حتما دختر زیبایی را که با بازی در آن فیلم به شهرت رسید، به یاد دارید. «کیت وینسلت» بازیگر توانمند بریتانیایی است که به تازگی در مینی سریالی به نام «میر از ایست تاوان» در ژانر جنایی و درام بازی کرده است. داستان سریال در مورد یک کارگاه پلیس به اسم «میرشیهان» با بازی «کیت وینسلت» در شهر کوچکی در ایالت پنسیلوانیا است که روزی با قتل یک دختر جوان روبرو می شود...
محمد محبوبی : به دنبال موج تعرض ها و خواستگاههای تصرف بخشی از منطقه تاریخی شغاب، گورستانی از قوم ایلامیان، که مربوط است به انتهای دوره اشکانیان و دوران ساسانیان، به منظور احداث خانه امید بازنشستگان در مکان مزبور، پس ازبحث و گفتگوها و تنش های به کثرت متواتر از جمله: درج مقالاتی چند از نگارنده در هفته نامه وزین نسیم جنوب با عناوین: "پارک شغاب یا خانه امید به شماره 954 سی و یکم فروردین 1400 " و "خانه امید مأمن بازنشستگان...
اکبر نهاری: خود میراث فرهنگی حریم سایت ۲۰۱۶ را حوزه میراث فرهنگی می داند و این مطلب مورد تایید رئیس مرکز بوشهرشناسی که خود از عاشقان و حافظان و حامیان حفظ میراث فرهنگی است، می باشد و زمینی که قرار است به ساخت خانه اختصاص یابد، خارج از این سایت می باشد...
غلامرضا کرمی:تاریخ را که نگاه می کنم، سال 1359 است. جوانی هیجده ساله هستم، پرتوان و پرانرژی، گرما و سرما نمی شناسم. معنا ی خستگی را نمی دانم. روستازاده ای ساده و بی ادعا هستم. اینک برگه ای به اندازه نصف برگ A4 به دستم می دهند: "آقای غلامرضا کرمی به موجب این ابلاغ به سمت کفیل آموزگار دبستان میثم تاج ملکی منصوب می شوید ... "..
یونس قیصی زاده
ايام ناخوشايندي را از بابت همه گيري كرونا سپري مي كنيم و هر روز خبرهاي بدي از ابتلاي دوستان و شهروندان و يا درگذشت تعدادي از آن ها دريافت مي كنيم و نگراني از اين وضعيت نامشخص به سراغ مان مي آيد و ما را با خود به ميان موج هاي بيم و ترس مي برد و در درياي غم سرگردان مي کند.
در اين شرايط كه در كشورمان اميدي به تهيه واكسن انبوه در كوتاه مدت نيست، چاره اي نمانده جز اين که خودمان مواظب خودمان و خانواده و ديگران باشيم.
زندگي به غايت زيباست و هر نفر تنها يك بار فرصت زيستن و نفس كشيدن در اين كره خاكي را پيدا مي كند و طبيعي است كه اين فرصت را مغتنم شمارده و عزيزش بداريم و با چنگ و دندان آن را حفظ كنيم.
در اين شرايط وخيم وظيفه اول مواظب از سلامت خودمان و سلامت ديگران در مقابل اين ويروس زندگي سوز كروناست، آن چه اكنون از دستانمان بر مي آيد رعايت پروتكل هاي بهداشتي و فاصله اجتماعي است، در حفظ سلامتي خود در مقابل كوتاهي ها و بي توجهي ديگران در رعايت پروتكل هاي بهداشتي كوتاه نياييم و آنها را نيز به رعايت اين پروتكل ها فرا بخوانيم.
ما لايق آنيم كه فرصت يك عمر زندگي را داشته باشيم و بهارهاي بسياري ببينيم، از زندگي در كنار خانواده، دوستان، اقوام و همشهري ها و هم وطنان خود لذت ببريم، پس همت کنیم تا در مقابل اين سختي هاي روزگار و بلاياي طبيعي زانو نزنيم و اسير نااميدي، ياس و افسردگي در اين اوضاع نابسامان نشويم، كه بقول معروف اين نيز خواهد گذشت و اميدوارم كه اين گذشتن ها را ببينيم.
سایه سیاه مرگ اندیشی بر زندگی نوجوانان؛
سیاوش گرمسیری نژاد : یکی از مشکلات عمده نیروی های پیمانکار بخش حقوق و دستمزد آنهاست که به صورت سلیقه ای و بدون هیچ گونه اشل حقوقی با آن برخورد شده است. فاصله بسیار زیاد حقوق با نیروهای رسمی که در بسیاری از این موارد تفاوتی در حدود حداقل دو تا سه برابر حقوق نیروی پیمانکار...
روحانی وضعیت ایران را به ثبات رسانده است و حالا وقت درمان است. آیا رواست دوباره این بدن به ثبات رسیده را به کسانی بسپاریم که یا عامل جراحت ایران شده بودند یا نتوانستند کاری انجام بدهند؟ امروز بسیاری از کسانی که عامل مشکلات ایران یا ساکت و ناتوان در قبال آنها بودند در ستادهای برخی...
فرق بین روحانی و کسی مانند احمدینژاد این است که احمدینژاد تحریمهای سیاسی و اقتصادی را کاغذپاره میداند و روحانی تمام انرژی خود و دستگاه دیپلماسی خارجی خود را صرف رفع این تحریمها میکند تا باری از دوش این مردم بینوا برداشته شود. بنابراین، مشارکت در انتخابات و رأیدادن به پروسه اصلاحات...
علی اسماعیلی : ممنون و سپاس جناب احمدی نژاد که آمدی! تو آمدی تا سند همه حرف های گذشته ما پیرامون روحیات، تفکرات و اندیشه هایت باشی! ما تو را خوب می شناختیم! شاید هم حزبانت تو را غیر قابل پیش بینی بخوانند ولی برای ما اصلا غیر قابل پیش بینی نیستی! تمام حرکات و اعمالت عین خودت یعنی همان چیزی که از اول...
شیوع ۱۲.۷ درصدی افسردگی در ایران
اصولگرایان متوجه شدهاند که هیچ شانسی در انتخابات پیشرو ندارند. دو انتخابات قبل نشان داد که اصولگرایان بهشدت محبوبیت خود را از دست دادهاند و در میان جوانان، نسلهای بعد از انقلاب، تحصیلکردهها، شهرنشینان، طبقه متوسط و... هیچ محبوبیتی ندارند. تنها امیدی که اصولگرایان دارند این است که تلاش کنند آقای روحانی رای کمتری کسب کند...
دکتر محمود دهقانی: سر هر پیچ و خمی شاگرد از رکاب بغل کامیون پائین می رفت و با سر و روی پر از گرد و خاک با چرخش دست فرمان می داد وعمه نساء کامیون را به عقب و جلو می برد و گردنه ها را پشت سر می گذاشت. راننده های مرد به او سلام می کردند و او هم در حین کلنجار با دنده وچرخاندن فرمان کامیون در کوه و کتل، برای آن ها دست تکان میداد
شرق گروه اندیشه: نشست «زوال اسطورهها و تاریخها» با استقبال علاقهمندان در محل مؤسسه پرسش برگزار شد. در این جلسه ابتدا صالح نجفی با عنوان «باور کن دروغ میگویم: درباره امکان تاریخ زوال» و سپس مراد فرهادپور با موضوع «شاهنامه و اسطورهزدایی» سخنرانی کردند. در این نشست احسان شریعتی نیز بهعنوان میهمان حضور داشت. آنچه در ادامه میخوانید، گزیده سخنرانیهای این جلسه است. گفتني است صرفا بخشهايي از سخنراني مراد فرهادپور منتشر شده است.
آفتاب نیمهجان زمستانی از لابهلای پنجرههای قدی ورودی ساختمان وارد میشود و خود را روی مبلهای آبیرنگ پهن میکند. ترکیب رنگ آبی و دیوارهای چوبی قهوهای، منظره ساکت و دلنشینی را ایجاد کرده است. آمدن سیدمصطفی تاجزاده، آن سکوت عجیب لابی را در هم میشکند. روزههای مداوم، او را لاغر و تکیده کرده است. خودش با خنده توضیح میدهد که همسایههای خوبی دارد و لابی آن ساختمان حالا مثل دفتر کار او شده است. مصاحبه رو به اتمام است که سروکله یکی، دو تا از همان همسایهها پیدا میشود. تاجزاده به سمت آنها میشتابد و بعد از احوالپرسی از عکاس روزنامه میخواهد برای یادبود عکسی از آنها بگیرد! بعد هم به من اشاره میکند تا با هم عکسی بگیریم و با همان خنده ادامه میدهد، اگر نبودیم، آلبومی داشته باشم برای گذران اوقات فراغت! ...
نفت امروز / آشفتگی در استان بوشهر تا جایی پیش رفته بود که رئیس جمهور نیز نسبت به وضعیت این استان ابراز نگرانی می کرد. اما با حضور مصطفی سالاری در استانداری بوشهر، سروصداها کاهش یافت و این روزها استان بوشهر روزهای توام با آرامش را سپری میکند...
حسين دهباشي با فائزه هاشمی براي مجموعه تاریخ شفاهی «خشتِ خام» گفتوگويي انجام داده و متن آن را در اختيار «شرق» قرار داده است. گزيدهاي از اين گفتوگو در ادامه ميآيد.
از ابتدای دهه 1370 ما فرایندی اجتماعی را آغاز کرده ایم که در آن دیگر نه تنها همه افراد در ایران پسا انقلابی متولد می شوند، بلکه جامعه ما در موقعیت پس از دوره نخست بحرانی انقلاب و جنگ که در همه انقلاب های بزرگ دیده می شود و خصوصیت آن فشار و انقباض اجتماعی است، پا به جهان گذاشته و زندگی می کنند. این نسل ها یعنی متولدین سال های 1370 و بعد، امروز اکثریت مطلق فعال و آینده جامعه ما را تشکیل می دهند چون تمام جوانان و نوجوانان بین 15 تا 25 سال را در بر می گیرند.
اسناد منطقه آزاد بوشهر مربوط به سال 1327 است و یک بار این منطقه در دوران نخست وزیری دکتر مصدق به تصویب رسیده است. زیرساخت هایی مثل جاده، اتوبان، برق، آب برای منطقه آزاد بوشهر فراهم است و حتی با توجه به اینکه قرار است فرودگاه بوشهر هم جابه جا شود، شرایط فرودگاه جدید مناسب منطقه آزاد بوشهر است...
یونس قیصی زاده : اکنون این فضا فرصت مغتنمی است برای ما روزنامه نگارانی که سالهای گذشته بدلیل نوشتن یک نقد جزئی با هزینه های بسیاری از سوی استانداران وقت و مدیران زیر مجموعه دولت وقت روبرو شده و کارمان به جاهای باریک می کشید، و از این رو باید بیشتر از بقیه قدردان آن باشیم و نه اینکه دن کیشوت وار فکر کنیم ...
پردههای کرکرهای دفتر اینبار باز هستند و آفتاب داغ عصر تابستان از لابهلای آنها فضای اتاق را روشن کرده است. در اتاق چشمم به کتابی میافتد که روی میز مقابل محمدرضا تاجیک قرار دارد و برگهای را هم میان آن گذاشته است و به یاد ندارم که علامتگذاری بود یا اینکه مطالبی را هم در آن یادداشت کرده بود. عنوان کتاب «یک روز دیگر از زندگی» اثر «ریشارد کاپوشینسکی»، خبرنگار و عکاس و نویسنده لهستانی، است که به روایت مترجم کتاب، بهرنگ رجبی در لحظه وقوع ۲۷ انقلاب در قرن ۲۱ در کشورهای محل این رویدادها حضور داشته و از طرف خبرگزاری رسمی کشور لهستان گزارش تهیه کرده است. به گفته بهرنگ رجبی، «کتاب یک روز دیگر از زندگی» از لحظه پیروزی چپها در پرتغال و اعلام آزادی تمامی مستعمرات این کشور شروع میشود. در یک لحظه ناگهان کشور آنگولا که تا صدسال قبل هیچ فرد بومیای در مناسباتش حضور نداشته با خلأ قدرت مواجه میشود و ناگهان صدها گروه از میان مردم برآمده و مدعی قدرت و دولت و حکومت میشوند و البته فصل مشترک همه آنها کشتن اروپاییهاست. در تمام طول گفتوگو همانطور که پای خود را روی پایش انداخته بود، از شکایت تلویحیاش سخن میگفت که در جایجای این مصاحبه به آن پرداخته است. گفتوگو که تمام میشود، با لبخند کمرنگی که بر لبش نقش میبندد، رو به من میکند و میگوید که میدانم بعد از این مصاحبه، نقدهای مختلفی را، هم از جریان رقیب و هم از جریان اصلاحطلبی میشنوم، اما اشکالی ندارد! حرفها را باید گفت. موقع خداحافظی چشمم به تابلو خطی میخورد که بالای میز کارش به دیوار نصب کرده، بیتی از کلیم کاشانی البته با اندکی تغییر از اصل آن: چو محرم شدی، حافظ خویش باش/ که محرم به یک نقطه مجرم شود! با تاجیک درباره آنچه در جریان انتخابات هفتم اسفند گذشت و نیز وقایع بعد از آن گفتوگو کردیم که ماحصل آن در پی میآید.
«محمد مهدی» قربانی یک تب کوچک شد... زندگی 5 سالهای که بعد از فقط 7 ساعت حضور در بیمارستان تمام شد و دیگر کاری از کسی ساخته نبود... خبر به سرعت در فضای مجازی دست به دست میچرخید. اولش یک خبر کوتاه بود. «محمد مهدی به کما رفت!»، «پسرک 5 ساله تشنج کرد!»، «فاجعه در بیمارستان خلیج فارس!» و...
«چه باید کرد؟» این پرسش همیشگی یک نیروی سیاسی است اما بیشک برای سیاستورزان داخل و خارج از ساختار و نهادهای رسمی قدرت، پژواک و البته پاسخی متفاوت دارد. اصلاحطلبان در سال ٩٤ از منظر یک نیروی سیاسی خارج از نهادهای رسمی قدرت در برابر این پرسش قرار داشتند و اکنون و در پی رخداد شگفتآور هفتم اسفند- پس از قریب به یکدهه - از منظر دیگری در برابر آن قرار گرفتهاند. با عباس عبدی در اینباره به گفتوگو نشستیم.
دچار این توهم شویم که انتخابات نیز مانند فضای مجازی است و همه چیز پشت کامپیوتر یا داخل موبایل ها رقم می خورد! نه! واقعیت این است که باید روز جمعه شناسنامه و کارت ملی مان -که اسناد ایرانی بودن مان هستند- را برداریم و پای صندوق های رأی برویم و "واقعاً رأی دهیم". بعد از پایان انتخابات، آرزوهایمان را نخواهند شمرد، "برگه های رأی" مان را خواهند شمرد...
در یکی از خیابانهای خوب تهران توقف کردم. وارد آپارتمانی شدم که چیدمان بخش اعظم آن کتاب و تابلوهای نقاشی بود. تا چشم کار میکرد، کتاب دیده میشد. یک تابلوی بزرگ نقاشی هم از یک خانواده بالای شومینه نصب شده بود و میز کاری که کنار یک پنجره دلباز قرار داشت. گفتوگو را با مراد ثقفی، مدیرمسئول نشریه «گفتوگو» آغاز کردیم؛ نشریهای که به تبع تفکرات مدیرمسئول خود، تهمایههای چپی دارد و به مباحث روشنفکری دراینباره میپردازد. اما بحث ما درباره تبیین هویت اصلاحطلبی بود. در میانههای مصاحبه، بحثمان تقریبا به چالش کشیده شد، از آنجا که او معتقد بود اصلاحطلبان هنوز مبانی تفکری چپ را یدک میکشند. این چالش بر سر تحقق مبانی سوسیالیسم یا تفکرات راست در ایران ادامه یافت. اگرچه همه این مباحث را به اجبار نیمهکاره رها کردم؛ چون زمان لازم برای هرکدام از مباحث در آن مجال فراهم نبود. جانمایه سخنان او تعریف عدالت بود، بهمثابه یکی از راهکارهای تدقیق هویت اصلاحطلبی. بااینحال صحبت از کلیگویی و نقد آنچه حاکم است؛ فراتر نرفت. مصاحبه که تمام شد من را دعوت کرد تا به «پیج» خرید از دستفروشان در اینستاگرام بپیوندم. یاد چپهایی افتادم که از طبقه بورژوازی برخاستند: مانند سلف صالحشان انگلس؛ آنها که داعیه طرفداری از پرولتاریا را داشتند.
ماحصل این گفتوگو را در پی میخوانید.
خلاصه بگویم اداره ارشاد بوشهر نه باری از دوشمان بر میدارند و نه باری بر دوشمان میگذارند، در کل بود و نبود ارادا فرهنگ و ارشاد برایمان زیاد تفاوتی ندارد، البته اضافه کنم که با حضور سر کار خانم ماحوزی در مدیرکلی ارشاد انتظارمیرفت تغییرات عمده و اساسی صورت پذیرد، ولی فکر می کنم آزادی عمل را از ایشان سلب نموده اند...
برخی رسانه ها با پول ملت و بیت المال اداره می شود، با پول بیت المال و حاکمیت علیه افتخار حاکمیت و با پول دولت علیه دولتی که منتخب مردم است، فعالیت می کنند. با اجازه چه کسی می خواهیم با پول مردم علیه راه مردم اقدام کنیم؟ پول مردم علیه مردم، نمی تواند برای جامعه قابل قبول باشد...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- اشغال بوشهر در سال نهضتي
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- به احترام بیست و پنج سرباز، ایست خبردار!!!
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- ابراهیم گلستان: نادری از تنگسیر چوبک، یک چیز پرتی درست کرد
- به سوگیری استاندار بوشهر می توان نمره مثبت داد
- گور دختر دشتستان، آرامگاه اجداد و نیاکان شاهان هخامنشی
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- اعتماد به نفس چیست؟
- موضوع انشا: جوانی
- مژده مواجي، بوشهري مقيم آلمان در مصاحبه با نسيم جنوب:
- خرفت خانه یا خانه سالمندان در بوشهر قدیم
- اروینگ گافمن و نظریه نمایشی
- ساروج کوبان در بوشهر