طراحی سایت
جستجو:

نام خلیج فارس با هيچ کشوري بجز سرزمين مادري آن ايران مشترک نيست. بايد به يادداشت کشورهاي حاشيه شاخاب پارس که امروز ديده ميشوند، پيشينه درازي ندارند.آنها اين آبراه پارسي را به زبان انگليسي« گلف» مينامند که شنونده سردرگم است که ورزش گلف مد نظر است يا «پرشيان گلف». البته تاريخ پيدايش همه اين کشورها را سالمندان و حتا ميانسالان بوشهري به خوبي به ياد ميآورند.

ارسال شده حدود 9 روز پيش در دیدگاه ، نظر (0)

نسیم خاطره: معلمان دلسوز و دانش آموزان کوشا

نسیم جنوب، عبدالرحمن عباسي

سال 1356در روستاي «برمصاد» استان بوشهر، يک سال قبل آن سيد مصطفي حسينيزاده کلاس مکتب گذاشت، تعداد از بچهها که همسن بوديم وارد مکتب شديم مکتب خونه اتاق 3در5بود که از يک طرف بل خرما نهاده بود، از طرف ديگر ما مکتبيها نشسته بوديم. روز اول با خوشحالي تمام وارد مکتب شديم، سيد مصطفي حروفها را شروع کرد از الف تا ب، دوتا حروف. ما چيزي نميدانستيم با ديدن الف روزنه اي در وجود ما پديدار گشت به آن هجيوه مي گفتيم، کم کم سيد مصطفي به بقيه حروف ها را بترتيب درس ميداد تا رسيديم به سرهم بندي آنها، ابجد خوانديم، شروع سورها قل اعوذ، رفته رفته درسها روان مي شد برامان. شاگرد اول مکتب زاير غلامرضا خدادادي بود، بعد اردشير، غلامرضا عباسي و بنده رديف بعدي، حدود چند ماه گذشته که ما چهار نفر به ترتيب قرآن ختم کرديم، بقيه هم به رديف. بعد از قرآن کتاب عاق والدين سپس حافظ خوانديم، ديگه ما سواد داشتيم، خط مي نوشتيم.

 سال 56خبر دادن معلم ميخواهد بيايد، ما هر روز منتظر قدوم معلم بوديم تا انتظار به سرا آمد، معلم آدمي قد بلند با ابهت خاص که وارد منزل منصور مستعان شد، فرداي آن روز دنبال جا مي گشتند، خونه محمد حسن حسيني پدر بزرگترين دانش آموز مدرسه موسي حسيني انتخاب گرديد.

 نيمکت ما گوني بود، چند روز بعد معلم شروع کرد درس دادن، از خط شروع کرد اما ديد من دارم وسط کتاب ميخوانم. تعجب کرد و گفت چرا تو کتاب مي گردي؟ گفتم آقاي معلم ما داريم ميخوانيم. با تعجب گفت مگه سواد داري؟ يکماه گذشت، با تلاش ايشان و موافت رئيس آموزش و پرورش خورموج، من رفتم کلاس دوم، ديگه براي آقاي معلم راحت بود درس دادن براي ما، سال تحصيلي پشت سر گذاشتيم، معلم ما استاد غلامرضا شريفي خواه بود که از همينجا دست او را ميبوسم.

 سال تحصيلي 57 شروع شد، اول آبان اين استاد بزرگوار جايش را داد به معلم ديگر حاج محمد خضري از اهالي رود حله. کلاس سوم ما همزمان شد با پيروزي انقلاب اسلامي که آن سال پشت سر گذاشتيم. سال 58 معلم (شهيد) محمود حيدري پور بود که به تنهايي چهار کلاس اداره مي کرد تا اينکه خبر از آمدن معلم ديگر شد. استاد بزرگوار رضا ريشهري زاده معلمي جوان با اورکت سبز و عينک که نشانه معلمي آن ميداد، اولين روز همه دانش آموزان جذب آن معلم مهربان شدند، من دست اين استاد را مي بوسم. آمدن ايشان همراه شد با سيل 58 که با شهيد محمود حيدري با زحمت زياد رفتند کردوان تا خبر سيل را به فرمانداري دشتي بدهند. خلاصه ما با زحمات معلمين عزيز توانستيم کلاس پنجم را در روستا تمام کنيم و با تلاش استاد ريشهري زاده آمديم مدرسه سعدي بوشهر. جالب اينجا بودکه در مدرسه سعدي معلم کلاس اول ما استاد غلامرضا شريفي خواه بود.

روز معلم بر همه معلمين مبارک باشد درود بر روان پاک همه معلمان شهيد ومتوفي و آرزوي طول عمر براي  معلمين عزيز.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده حدود 9 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم خاطره: يکي از بهترين روزهاي معلمي

نسیم جنوب، کبري گچيزاده - معلم بازنشسته

روز اولي که در دي ماه وارد کلاس پنجم شدم، من سومين معلمي بودم که طي اين چند ماه به کلاس آمده بود و دو معلم قبلي بنا به دلايلي از مدرسه رفته بودند. پس از معرفي من توسط آقاي فتحاله زاده مدير مدرسه، با دانش آموزان سلام عليکي داشتم و زنگ اول با معرفي و آشنايي با آنها گذشت.

زنگ دوم درس تدريس شروع کردم درس فارسي بود. چند نفر هرکدام چند جمله خواندند، وقتي نوبت به عليرضا رسيد، گفتم «پسرم بخوان». همگي يک صدا گفتند «خانم، عليرضا هيچوقت نميخونه، نميتونه بخونه». عليرضاسرش را پايين انداخت. کنارش نشستم، گفتم «اين قسمت براي خودم يواش بخوان، من تو اين کلاس بجاي مادرت هستم.» او لکنت زبان داشت، وقتي برايم جملهاي خواند، با مکث کلمهها را ميخواند و سرش پايين بود. گفتم «شما که خوب ميخوانيد». همانطور که کنارش نشسته بودم گفتم «پسرم حالا براي دوستات بخون». کلاس ساکت شده بود. عليرضا شروع به خواندن کرد. با هر کلمه تشويق همکلاسيهايش بيشتر ميشد. عليرضا دو جمله با مکث خواند و اما با اعتماد به نفس. آنروز يکي از بهترين روزهاي زندگي و کاريم بود. روز ديگر نيز همينطور. در عرض مدت کوتاهي عليرضا خودش پيشقدم بود که بخواند. ديگر ساکت تو نيمکت نبود، بلکه کتاب به دست جلوي کلاس ميايستاد و ميخواند. او دانش آموز ديگري شده بود. ديگر منزوي نبود، با تک تک بچه ها دوست شده بود. تا پايان سال که ايشان به دوره راهنمايي رفت و من ديگر او را نديدم. ولي هنوز چهره معصومش را از ياد نبردهام.

انشاءالله هرکجا هست سالم وموفق باشد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده حدود 9 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بزرگداشت روز بوشهر از طرف انجمن بوشهريهاي مقيم تهران

روز جمعه 18 اسفند، مراسم بزرگداشت روز بوشهر و تجليل از اعضاي برجسته انجمن شادروانان مهدي علوي و پرويز هوشيار، در سالن گردهم پارک شقايق سعادت آباد تهران برگزار شد. سنج و دمام آغاز گر برنامه بود که توجه حاضران در مراسم را به خود جلب کرد.

مراسم با سخنراني شيخياني شروع  شد و با صحبتهاي خانم علوي ادامه يافت. سپس کشاورز عضو دشتستاني انجمن، از ويژگي انجمن گفت واز شادروانان علوي و هوشيار تجليل کرد. کليپي از چگونگي انتقال و نصب اولين دستگاه چاپ در بوشهر از زبان شادروان علوي پحش شد و بعد ازآن کليپي ديگردر شرح فعاليت هاي شادروان پرويز هوشيار که توسط رحمان برزگر توليد شده بود همزمان با نوازندگي گروه هامون هوشيار (به ياد پدر) پخش شد.

سپس گروه موسيقي ميرشکاري، ملودي ويژن را با ترانههايي باگويش بوشهري اجرا کردند.

در ادامه برنامه با واگويي خاطراتي از شادروان پرويز هوشيار از زبان خواهرش زيبا هوشيار دنبال شد، تا نوبت به جولايي رسيد که در سخناني شرح جگونگي تشکيل انجمن را بيان کرد. شعر خواني رکني و باستي به خيام خواني گروه ميرشکاري ختم شد. همراهي حاضرين با گروه موسيقي، همه را به وجد آورد بود.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواهدبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...

ارسال شده 2 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

برگزاري تورهاي بوشهرگردي در قالب نخلستانگردي و بازديد از کارگاه صنايعدستي، بازديد از نيايشگاه مُند، کلوتهاي مند و آرامگاه جهازها، کوه نمک جاشک و بوشهرگردي در بافت تاريخي شهر بوشهر از جمله برنامههاي سومين فستيوال موسيقي کوچه بود. کارگاه تخصصي گردشگري با عنوان «مکتب کوچه» از جمله برنامههاي شاخص فستيوال بود...

ارسال شده 2 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حماسه حق پرست  رئيس انجمن موسيقي بوشهر: فستيوال کوچه نشانه توان و پتانسيل تاريخي بوشهر است

رئيس انجمن موسيقي بوشهر در مصاحبه با نسيم جنوب درباره فستيوال کوچه گفت: اين جشنواره يا فستيوال کوچه که در دور سوم به عنوان جشنواره اقوام نام گرفته است، در چندين بخش، گردشگري و رويدادهاي مربوط به گردشگري به عقيده من با محوريت موسيقي ورود کرده است. اين فستيوال يک برنامه رويداد محور است بر پايه جذب گردشگر و پتانسيلهايي که بندر بوشهر به عنوان شهر خلاق موسيقي دارد. همان طور که شاهد بوديد، استقبال چشمگيري از اين رويداد شد که با تلاش و کوشش شبانهروزي دوستان بوشهري شاهد اين رويداد کوچه در بندر کهن سال بوشهر بوديم.

حماسه حق پرست افزود: اين فستيوال هم تاثيرگذار و هم اثربخش بر روي رويدادهاي موسيقايي اقوام ايران زمين هست. من بر اين باور هستم که معرفي چهرههاي موسيقي اقوام، نواحي مختلف در کهن ديار بوشهر قطعا نشانه توان و پتانسيل تاريخي بوشهر است که پذيراي  فرمها و سبکهاي مختلف موسيقي هست که ميتواند همه را در يک شب، در يک عمارت جمع کند.

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

خيام در زندگي شخصي اونجوري که در تاريخ آمده، خلق تنگي داشته و کم حوصله بوده و جواب سوالش نميشد کرد. اما اگر در اين زمانه ما ميبود، حتمن ميگفت تنها گروهي که بعد از چند صد سال مرا درک کردهاند، همين شما بوشهريها بوديد که به آواز طرب، خوش هستيد و بي دغدغه ديروز و فردا، امروز را خوش داشتهايد...

ارسال شده 3 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 حضور در بيش از  ده نمايشگاه انفرادي و گروهي در سطح استان و خارج از استان و برگزاري بيش از 50 ورکشاپ نقاشيخط در سطح استان، ارسال چندين اثر نقاشيخط در گالريهاي کشور ابوظبي و در حال حاضر در آموزشگاه هنري مشغول به تدريس اين هنر هستم.تازگي هم نمايشگاه گروهي بنده به همراه 15 نفر از هنرجوهايم در عمارت تاريخي دهدشتي برگزار شد که با استقبال کمنظيري روبرو شد...

ارسال شده 3 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي‌اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري‌هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي‌نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم‌زاده)، سال‌هاي سخت و سخت‌تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

کتاب"کُنارتخته و ميراث تنگ جيز ساسانيان دشت خشت کازرون"  نوشته ي دکتر محمود دهقاني در گسترهي تاريخ معماري  و آثار باستاني به چاپ رسيد. در اين کتاب پيوند روزگار باستان تا زند و قاجار بررسي شده است. از ساختمان هاي آب انبار و کاروانسراهاي کُنارتخته و کمارج دوره صفوي و برجا مانده هاي دوره ساسانيان پرده بر مي دارد. نويسنده با قلمي شيوا و روان درباره استان فارس، شهر بيشاپور با طرح رومي- ايراني ساسانيان، جويبار و پله هاي سنگي تنگ جيز بُورِکي...

ارسال شده 3 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

 اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

مهارت نه گفتن

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

به يك بچه پنج ساله كه در حال بازي است بگوييد يك ليوان آب برايتان بياورد. خيلي راحت و بدون هيچ رودربايستي به شما نه ميگويد. اين حقيقت نشان ميدهد ما در خردسالي مهارت نه گفتن را دارا بودهايم ولي به دلايل مختلف از دستش دادهايم    . حال در بزرگسالي بايد با تلاش فراواني آن     را بدست بياوريم. شخصا معقدم به غير از منابعي چون وقت، انرژي و پولي كه به خاطر عدم توانايي در نه گفتن از دست ميدهيم، از همه بدتر حرص و خودخورياي است كه بعد از بله گفتنهاي بيجا تجربه ميكنيم. به ياد بياوريد زمانهايي كه کسي از شما درخواست پول، انجام كار يا قرض دادن وسيلهاي داشته و شما با وجود عدم ميل باطني به او بله گفتهايد و بعد چه حالي داشتهايد.

به راستي چرا اينقدر نه گفتن براي ما سخت است؟ ما به دلايل گوناگوني نميخواهيم به ديگران نه بگوييم. يك دليل اين است كه نميخواهيم به ديگران توهين كرده باشيم. چون برآورده نكردن خواستههاي ديگران را توهينآميز ميدانيم. ديگر اينكه دوست نداريم خودخواه جلوه كنيم. فكر ميكنيم در اولويت قرار دادن خواستههاي خودمان نوعي خودخواهي است. دوست داريم به ديگران كمك كنيم و آنها ما را دوست داشته باشند و باارزش جلوه كنيم. نميخواهيم ديگران را ناراحت كنيم. گاهي هم صرفا گرفتار زورگوييهاي عاطفي ميشويم. افرادي هستند که ما را در تله احساسي قرار داده يا راههاي نه گفتن را بر روي ما ميبندند. البته دليل كلي ناتواني در نه گفتن عزتنفس پايين است. وقتي عزتنفسمان بالا است ميدانيم هيچ اشكالي ندارد نه بگوييم. چون حق داريم خواسته خود را در اولويت بگذاريم.

گاهي هم شيوه نه گفتنمان كار را خراب ميكند. مثلا به دروغ متوسل ميشويم. يا وقت تلف ميكنيم و جواب طرف مقابل را تا مدتي نميدهيم. يا بهانههاي غيرواقعي ميآوريم. مثلا به جاي اينكه بگوييم من نميخواهم اين كار را انجام بدهم قسم و قرآن ميخوريم كه نميتوانم يا ندارم. اينها باعث ميشود وجهه ما پيش ديگران آسيب ببيند. ضمن اينكه كمكي هم به بالا رفتن مهارت نه گفتنمان نميكند.

چطور نه بگوييم؟ نخست، نه گفتن بايد محترمانه باشد. اظهار تاسف ميكنيم كه نميتوانيم پاسخ مثبت بدهيم. دوم، نه گفتن بايد رك باشد. مثلا اين جمله "متاسفانه پاسخم منفي است". با منمن كردن و صغرا و كبرا چيدن هيچ كمكي به خود و طرف مقابل نميكنيم. سوم وقتكشي نكنيد. هرچه زودتر پاسخ بدهيد تا او بتواند براي مشكلش راهحلي پيدا كند. چهارم اگر نه گفتن آني برايتان سخت است، يك وقت مشخص بگيريد و بگوييد بررسي ميكنم و تا فلان موقع جواب ميدهم. پنجم اگر با اصرار طرف مقابل مواجه شديد به دنبال پيدا كردن دليل و بهانه بيشتر نباشيد. همان جواب اول را تكرار كنيد. ششم اگر ميتوانيد يك راهحل جايگزين به ايشان پيشنهاد دهيد. ممكن است برايش كمككننده باشد. ضمن اينکه نشان ميدهد شما به فكرش هستيد.

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1069)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

شادروان پرویز هوشیار قبل از انقلاب، به حرفه عکاسي و فيلمبرداري علاقه داشت و از بنیانگذاران سینمای آزاد در بوشهر بود. نتيجه فعالیت هنری وی در آن سال‌ها، ساخت چند فيلم مستند 8 ميليمتري بود. درد و رنج مردم، خصوصا همشهريانش او را عذاب ميداد و سعي مي‌کرد آن را در قالب فيلم و عکس بيان کند.  از پايه‌گذاران انجمن بوشهري‌هاي مقيم مرکز بود و سعي زيادي در برپايي جلسات و رفع مشکلات همشهريان خود مي‌نمود...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (4)

امير طالبي در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد 

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

کتاب «گامهايي براي بهتر شدن» نوشتة يونس قيصيزاده، روزنامهنگار و نويسندة جنوبي در حوزه روانشناسي و خودآگاهي به همت انتشارات «شروع» منتشر شد. به گزارش خبرگزاري کتاب ايران (ايبنا) در بوشهر، در اين کتاب نويسنده در فصل يک به موضوع خودآگاهي و نقش آن در زندگي ميپردازد. در فصل دوم به موضوع «خودمشاهدهگري» پرداخته شده است. فصل سوم به «تيپهاي شخصيتي» و همچنين «تيپهاي کهن الگو» اختصاص يافته است...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : کسبههاي بازار انسانهايي از جنس آرامش و صداقت و شرف و مهرباني بودند و نام شان جاويد و يادشان گرامي باد. در هنگام صبح لنج هاي صيادي موتوري از جزيره شيف با ماهيهاي تازه و درجه يک در کنار ساحل که قهوهخانه کاکي در آن جا قرار داشت «تابوک» پهلو ميگرفتند. اين قهوهخانه مرکز معاملات و داد و ستدها و رفع اختلافات بين لنج داران بود که به کمک «مهدي و ماندني کاکي» اداره مي شد و محلي بود...

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

استان بوشهر با سابقه تمدني، موقعيت ساحلي، فرهنگ غني و مهمان پذيري و آب و هواي مناسب و بي نظير، حداقل در 6ماه سال از اواسط آبان ماه تا اواسط ارديبهشت، مقصد مناسبي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي است. طبيعت زيبا، بافت مسکوني و معماري قديمي، سواحل زيبا و پيشينه مذهبي،  فرهنگي، تاريخي و هنري باعث شده تا بوشهر...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مهدي جهانبحشان: اخيراً يک مقام منيع در سازمان تأمين اجتماعي در مقام قضاوت اظهار نظر کرده و با قدرت اجرايي، تشخيص دادهاند که هفته نامه نسيم جنوب، وابسته به سازمان سيا و اينتلجنت سرويس انگلستان و موساد اسرائيل، بايد امحاء و سوزانده شود.ما هم در مورد مدير مسئول و سردبير آن يعني يونس قيصيزاده تحقيق کرديم و جرم‌‌هاي نابخشودني زير را به پرونده ايشان اضافه ميکنيم..

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 صنعت گردشگري چاه نفت آينده کشورهاي جهان است. در صنعت گردشگري شادي و ابزار خنده و نشاط قرار دارد. در کشورهاي جهان امروز، تکيه بر صنعت گردشگري است اما در ايران همين که از اين صنعت حرفي به ميان مي آيد عربدههاي دروغين افراطگرايان بلند ميشود. بايد به ياد داشت عناصري حتا در صنعت گردشگري ايران هستند که به اين شوربختيها دامن ميزنند تا گردشگر غمزده ايراني را براي شادي و خنده، راهي کشورهاي همسايه کنند...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 نسیم جنوب، حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

چه قدر به ديگران خوبي كنيم؟ خوبي كردن باعث موفقيت يا شکست ما ميشود؟ اريك باركر در كتاب "اين راهش نيستاين موضوع را بررسي كرده و به نتايج جالبي رسيده است. پژوهشي در مورد اينكه كمك به ديگران چه سهمي در موفقيت افراد دارد

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يكپارچگي شخصي

 

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

يكپارچكي يا انسجام شخصي يعني يكي بودن عقايد، ارزشها و ايدآلهاي ما با اعمال و رفتارمان. به بيان سادهتر انسجام شخصي يعني يكي بودن حرف و عمل. احتمالا شما هم داريد به اين فكر ميكنيد كه چنين چيزي در دنياي امروز يا حداقل در جامعه امروز ما اگر ناياب نباشد امري بسيار نادر است. كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد که حرف و عملش يكي باشد، يا بر اساس عقايد و ارزشهايش زندگي كند. ما تقريبا در اغلب زمينههايي كه شعار ميدهيم خود عمل نميكنيم. از فرهنگ، انسانيت، برابري، مهرباني، صداقت، پاكي و صدها صف ديگر دم ميزنيم ولي در عمل فقط آن را از ديگران انتظار داريم. يا طوري زندگي ميكنيم كه ديگران متوجه نشوند به آنچه ميگوييم عمل نميكنيم. پيش خود ميگوييم كسي نميداند و فقط خودم خبر دارم پس ايرادي ندارد.

به راستي فقط به صرف اينكه ديگران خبر نداشته باشند ايرادي ندارد كه حرف و عمل ما يكي نباشد؟ متاسفانه جواب خير است. چون نداشتن يكپارچگي شخصي حتي در صورتي كه ديگران متوجه نشوند باز هم براي ما آسيبزننده است. اين آسيب هم مستقيم به عزت نفس ما وارد ميشود. يعني آبرويمان در نزد خودمان ميرود و بياعتبار ميشويم. نتيجه اينكه ديگر نميتوانيم به خودمان احترام بگذاريم و اعتماد كنيم. بدون احترام و اعتماد به خود هم قدرت شخصي ما كاهش مييابد و توان انجام كارهاي بزرگ را نخواهيم داشت. ذهن ما تنها دادگاهي است كه فرار از آن براي ما غيرممكن است. حتي در خواب هم دست از سر ما بر نميدارد.

البته نداشتن انسجام شخصي صرفا از درون به ما آسيب نميزند. در درازمدت ما را نزد ديگران هم بياعتبار ميكند. چون ما نميتوانيم همه مردم را براي همه عمر فريب بدهيم. بالاخره دست ما براي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم رو ميشود. يكي از كاستيهاي مغز قديم ما اين است كه درك درستي از آينده ندارد و صرفا به سود و زياد لحظهاي فكر ميكند.

بنابراين به اين فكر نميكند كه يك سال ديگر دستمان رو ميشود يا ده سال ديگر رسوا ميشويم. ميگويد فعلا آن چه به سود تو است انجام بده.

كارهايي كه باعث ميشود يكپارچكي شخصي ما كم شود ميتواند در ما احساس گناه ايجاد كند.

براي اينكه از احساس گناه راحت شويم و به انسجام شخصي برسيم بايد پنج مرحله را پشت سر بگذاريم: نخست اينكه قبول كنيم اقدام ناراحت كننده را ما انجام دادهايم. مثلا به خود بگوييم من دروغ گفتهام و مسئوليت آن را هم ميپذيرم. دوم اينكه با مهرباني از خود بپرسيم چرا اين كار را كردهام. ولي نبايد از موضوع طفره برويم. اين كار باعث ميشود دليل رفتار كردن بر خلاف ارزشهاي خود را پيدا كنيم. سوم، اگر عمل ما به ديگران آسيبي رسانده به آنها اطلاع دهيم. يا بقول معروف پيش آنها اعتراف كنيم. چهارم هر اقدام اصلاحي كه لازم است انجام دهيم. كارهايي كه اثر رفتار ناهمخوان ما را از بين ببرد يا كم كند. پنجم هم با خود عهد ميبنديم كه در آينده طور ديگري رفتار كنيم.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

گاليا توانگر: يکي از اين کارهاي کوچک که ميتوانيد هر روز تکرارش کنيد و نتيجه شگرف آن را ببينيد، 15 دقيقه مطالعه روزانه است. اگر روزي 15 دقيقه مطالعه و سلولهاي خاکستري خويش را درگير کنيد به پيشرفتهاي عظيم يادگيري دست خواهيد يافت. زيبايي روش يا قانون 15 دقيقه در اين است که آن قدر کوتاه است که هيچ وقت به بهانه اينکه وقت نداريد، آن را به تاخير نمياندازيد...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

زيبا راستيان: در دهه هاي گذشته انتشار اخبار حضور ايرانيان در سطوح بالاي علمي و اجرايي دنيا مانند ناسا و نيز حضور در دانشگاههاي معروف به عنوان دانشجو و استاد و يا حضور در دنياي تجارت و اقتصاد باعث شده که هوشمندي و بالاتر بودن آي کيوي ايرانيان در محافل مختلف مورد بحث باشد و چه بسا مورد فخرفروشي به ساير ملل قرار بگيرد...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نرگس کياني: احمد عليشرفي را ميتوان يکي از وزنههاي موسيقي اقوام در بوشهر دانست که هم نيانبان، هم نيجفتي ميزد. او خوشبختانه صاحب فرزنداني اهل موسيقي بود؛ فرزنداني که احتمالاً ميتوانند فقدان پدر را تا حدي جبران کنند. عليشرفي معمولاً به صورت خانوادگي کار ميکرد...

ارسال شده 6 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

دکتر عباس حاتمي: اين روزها موقع عبور از مقابل فروشگاههاي شهر، ميبينيم که زنان در حال حرف زدن با فروشندگان هستند و شوهرانشان درحاليکه حدود يک متر عقبتر از آنها ايستادهاند، فقط سرشان را تکان ميدهند. زنان از فروشگاهها کاتالوگ ميگيرند و با دقت آنها را ميخوانند. اين زنان هستند که ميدانند کابينت آشپزخانه چگونه باشد؟ خريد کدام خودرو با صرفهتر است، آداب رفتار در رستوران چگونه است، با توجه به بودجه خانواده، سفر به کدام کشورها باصرفهتر است و ...

ارسال شده 7 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مردم استان عزيزم بوشهر بينظيرند. مردم سخت ميخندند ولي بايد بدوني چطور بايد آنها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را ميبوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا ميکنم...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

حسين شادکامي: هنو ترس تو دلوم بود ولي در حياط مدرسه پر از بچههاي قد و نيم قدي که ديدم آروم گرفتم و ديگر خوم تنها نبودم در آن سوي حياط مدرسه  بزرگترها با هم گرم گپ گفت بودند و ما بچههاي اوليها يک کناري براي خومون آنها را سيل (تماشا) ميکرديم. چيزي نگذشت که زنگ توسط ناظم آقاي سيفزاده که معلم ما اوليها هم بود، زده شد...


ارسال شده 7 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

يادي از زنده ياد کامفيروزي که به معناي واقعي معلم بود

شهرام شريف پور

در سال 1343 در آموزش و پرورش بوشهر تحولي بزرگ رخ داد. حدود 70 نفر معلم در رده دبستان، دبيرستان، مديريت از فارس بوشهر فرستاده شدند، سهم مدرسه ما دبستان گلستان چهار نفر بود، با توجه به اينکه آقاي مدير (خليل رهنمايي) بعد از بيش از چهار دهه خدمت از دبستان گلستان در سال 1342 بازنشسته شده بود، آقاي کاظمي معاون و هم معلم ورزش، آقاي استقامت معلم پنجم و آقاي کامفيروزي معلم ششم به دبستان گلستان آمدند، کلا در اين مقطع آموزش پرورش واقعا متحول شد.

کوتاه بگويم وقتي دبستان گلستان را تمام و ميرفتي دبيرستان به طعنه ورود به دانشگاه ميناميدند، چون اکثر دانشآموزاني که موفق ميشدند ششم ابتدايي را قبول شوند و به دبيرستان بروند انگشت شمار بودند و گاها به جاي شش سال، دوره دبستان را دوازده سال طي ميکردند و نادر بودند که در خرداد از ششم قبول شوند.

از سال 43 با آمدن معلمي به نام کامفيروزي که اصالتا از کامفيروز فارس آمده بود و ياد و نامش براي هميشه مانا باد، به تمام معني عشق معلمي داشت و آنچنان در آموزش و حتي پرورش دانشآموزان جدي بود که در دبستان گلستان انقلابي ايجاد کرد و در سال 1344 يعني اولين خروجي دانش آموزان او، رتبه اول امتحانات ششم دبستانهاي بوشهر از دبستان گلستان آقاي رادمنش شد، من در سال بعد وارد کلاس ششم شدم، درس من خوب بود، واقعا احساس ميکردم اين معلم چه قدر عاشق کارش هست، اولين کتابي که به معناي کتاب ايشان براي مطالعه داد (تا آن موقع ما بيشتر کيهان بچهها وکتابهاي قصههاي طلايي را مطالعه ميکرديم) کتاب بابا لنگدراز اثر جيناير بود و اين کتاب آنچنان تاثيري بر بينش و تفکر من از زندگي گذاشت که در حقيقت من را متحول کرد، طوري که چند روز بعدش در بهمن ماه شاه ميخواست بيايد بوشهر و ما دانش آموزان پيش آهنگ جزو کساني بوديم که بايستي به استقبال شاه ميرفتيم، با يکي از ديگر همکلاسي ها صحبت کردم و تصميم گرفتيم در مراسم استقبال شرکت نکنيم، که فرداي آن روز شنبه در يک هواي سرد و در حالي که باد شمال زوزه ميکشيد در سر صف مدير مدرسه ترکشهاي چوبش در جلو همه بچهها آنچنان بر کف دستهاي ما دو نفر ضربه ميزد که کف دست ما چون بادمجان سياه شده بود، و آنجا بيشتر پي برديم که معلم ما چه قدر بزرگ است، من هيچ وقت خدمات و ارزش زندهياد آقاي کامفيروزي را در آگاهي و رشد خود فراموش نميکنم، او انسان بزرگي بود، ياد و نامش براي هميشه مانا و در قلب ماست.

جا دارد از همه معلمان و کادر مديريت که در دهه چهل در دبستان گلستان در حق من معلمي کردند يادي کنم و بگويم زحمات آنان هرگز فراموش نخواهد شد، زندهيادان، خليل رهنمايي، احقاق، مدني، نجفزاده، بازويي، کردستانيان، باقر فرخ، کامفيروزي، و بزرگواران، آقايان استقامت، کاظمي، آبياري، نبوي، و به خصوص زنده ياد ماشاالله بوشهري باباي مدرسه، نام همه اين بزرگان مانا باد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بعد از فارغ التحصيلي و اتمام دوره سربازي، براي خدمت به جوانان شهر و استانش، به سمت دبيري، در آموزش و پرورش بوشهر استخدام شد. آموزش به شاگردانش را با عشق و علاقه ي شديد، به عهده داشت. در نتيجه اين تعهد و تلاش، تقديم چهرههاي سرشناس به شهرمان شد. او زير فشار و تهديدهاي زيادي قرار داشت اما به کار خود ادامه مي داد. افراد بخيل و دشمنان آموزش، لحظهاي او را آرام نميگذاشتند تا اينکه اقدامات آنان به نتيجه رسيد و پرويز از آموزش و تدريس منع شد...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر محمود دهقاني: محبتهاي دکتر شهباز زارعي حس انساندوستي و هم نوعي را در ميان مردم دشت زنده و بيماران را قوت قلب مي دهد. برخورد اين دانشمند با مردم به گونهاي است که در کنار تلاش در برطرف کردن درد،  اميد را در دل بيمار روشن مي کند. برخورد صميمي يک پزشک با بيمار، خود به تنهايي نصف معالجه است. آنچه در درازناي تاريخ باعث شده ايران برپا بماند...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 رسول نوروزي: در آن قتلگاه تنها مانده بوديم و بقول بوشهريها نه راه پيش داشتيم و نه راه برگشت، آتش عراقيها هم شديدتر شده بود و گويا در زميني به آن بزرگي تنها متوجه ما شده بودند، دمدماي سحر شده بود و از محورهاي چپ و راست خودمان صداي فرياد عراقي را ميشنيديم و براي تضعيف...

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

مهدي غضنفري: آکادمي اسکار درنود و پنجمين دورهاش و در دور مقدماتي 15 فيلم را براي بخش اسکار بينالمللي(خارجي) معرفي کرد که در نهايت 5 فيلم را براي دور نهايي برگزيد. نزديک Close (لوکاس دونت) / بلژيک: «نزديک» پيش از کانديداي نهايي شدن براي اسکار بين المللي (يا خارجي) جايزه بزرگ جشنواره فيلم کن نيز در کارنامه داشت. فيلم درباره رابطه دوستانه دو پسر نوجوان است که هم کلاسي هايشان آنها را قضاوت مي کنند و رابطه دوستانه شان را عاشقانه مي پندارند...

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

مولانا استاد حميد از اعاظم و اکابر  بلاد دشتي

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

از ترافيک بوشهر تا گراني بازار

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13

آخرین اخبار

پربیننده ترین