طراحی سایت
جستجو:

محمود حمزه ئيان: هدف از خواندن کتاب چيست؟ شايد بطور خلاصه بشود گفت افزودن بر آگاهي و تغذيه روح و گسترش مزرهاي تفکر. اما آيا مگر مجلات و روزنامه ها اين کار را نميکنند؟ بله، برخي کتابها جايگزيني ندارند. مثلا تاريخ بيهقي يا ديوان شمس و شاهنامه و... اما چرا اينقدر بايد بر کتابخواني تاکيد کنيم؟ چرا مجله يا روزنامه نخوانيم؟

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سيد قاسم ياحسيني:  با گذشت سن و نشستن برف پيري بر سرم، يک راز بزرگ را کشف کردهام که مايلم با شما خوانندگان در ميان بگذارم. راز ساده و پيش پا افتادهاي هم هست! در يک کلمه به شما عرض کنم که کتابِ خوبِ مطلق وجود ندارد! دقت بفرمائيد عرض نکردم «کتاب خوب» وجود ندارد، بلکه گفتم کتابِ خوبِ مطلق وجود ندارد...

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در کشور ما کتابخواني، بيمار است

نسیم جنوب - حميدرضا گشمردي

کتاب نخواندن اين نسل و يا کتاب خوانهاي قديمي هم براي خودش کتابيست.

حتما ميتوان گفت که خواندن صفحات مجازي و يا برگهاي کتاب مانند بالهايي ست که ما را سوق ميدهد به دنياي ديگر و ذهن سيال و کبوتر خيال در خود پرورش ميدهد .

کتاب جان دارد و زنده است و تو را بر دوش خود ميکشاند و به دنياها و پستوهاي ذهني متعلق به فضاي دوردست ميکشاند. يک زماني يک جلد کتاب در دست داشتن مايه مباهات بود. بحث بمبباران دادهها و نه دادههاي پردازش شده يا همان اطلاعات و به نوعي دانش که لايههاي متلاطم و شگفت انگيز علوم و بطور کلي راهيست براي پرورش لايههاي دروني ذهن و ساختن نوعي نگاه در مسير رشد و تکامل.

وقتي که چنبرهاي از پرسشها که ما را محاصره ميکند، متوسل شد به کتابي ميشويم براي پاسخ دادن.

هم دنياي مجازي خواندن کتاب و هم کلاسيک دامنه کلمات يک فرد کتابخوان بسيار وسيع ميکند و استفاده از آن را افزايش ميدهد.

ولي با وسعت دنياي مجازي، فضاي سنتي را براي نسل کنوني بسيار دشوار ميکند.

وقتي ميتواند يک کتاب را به صورت پادکست، چشمش را ببندد و با گوش بشنود، اين نسل را با نسل قبل متفاوت ميکند.

بنابراين شيوههاي سنتي و نمايشي خود به خود به کناري گذاشته ميشود، زيرا مخاطبان فضاي مجازي به مراتب بيشتر از فضاي سنتي شده است.

در کشور ما کتابخواني به دلايل مختلف بيمار است و در اولويت اول قرار ندارد و به دلايل زياد نخواندن کتاب هم براي خودش کتابي ست.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1062)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا غريبي: هر اختلافي هم که بين مسئولين بهداشت و درمان با سازندگان بخش خصوصي درباره مفاد قرارداد اين کلينيک درماني است، نبايد دود آن به چشم مردم برود؟ چگونه است که اين اختلافات هنگام عقد قرارداد و در زمان شش سال ساخت وجود نداشت و الان که بخش خصوصي مبلغ هنگفتي را سرمايهگذاري کرده است، مديران جديد، ساز ناکوک زده و جلوي آغاز فعاليت اين مجتمع درماني را گرفتهاند؟!..

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: از صبح هوا خيلي گرم و شرجي بود، يعني تپ تپ، باد از باد نميجنبيد. طبق معمول همه روزه تو ميدون برحه کازروني جمع شديم و برو بچهها روي سکنچه مسجد که جاي استراحتمون بود نشسته بودند و در فکر بوديم که چگونه وقت بگذرونيم، يکي از بچهها پيشنهاد شَرْرُو بازي داد که همگي قبول کرديم...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

زيبا راستيان: در دهه هاي گذشته انتشار اخبار حضور ايرانيان در سطوح بالاي علمي و اجرايي دنيا مانند ناسا و نيز حضور در دانشگاههاي معروف به عنوان دانشجو و استاد و يا حضور در دنياي تجارت و اقتصاد باعث شده که هوشمندي و بالاتر بودن آي کيوي ايرانيان در محافل مختلف مورد بحث باشد و چه بسا مورد فخرفروشي به ساير ملل قرار بگيرد...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر يونس قيصي زاده: اين روزها گشت و گذار در فضاي مجازي زياد است و با وقت گذراندن در اين فضا شايد بشود دوستان خوبي هم پيدا کرد، اما مهم اين است که با دوستان خود ارتباط فيزيکي داشته باشيد و همديگر را ببينيد، چرا که ممکن است خيلي از اين دوستيهاي مجازي فريب باشد.ين دوستها را ميتوان در فرهنگسراها، کلاسها و دورهها، ورزشگاهها و باشگاهها، کافهها و جشنها، تورهاي گردشگري و...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر معصومه حياتي: نوجواني دوره انتقال از کودکي به بزرگسالي است. در اين دوره دگرگونيهاي جسماني، شناختي، عاطفي و اجتماعي کودک ديروز را به نوجواني با ويژگيهاي متفاوت تبديل ميکند. او که در گذشته با اعضاي خانواده ارتباط تنگاتنگي داشتهاست هم اکنون...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسين زيرراهي: مهمترين معيارهايي كه در ذهن نوجوانان هنگام انتخاب رشته تحصيلي شكل ميگيره علاقه، استعداد و توانمنديها، بازار كار و پرستيژ يك رشته است. البته در آموزشهاي موفقيت و رشد فردي معيارهايي چون بازار كار و پرستيژ جايي ندارد و در عوض ارزشها و ...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی : روز بيستم شهريور ماه، خوانين دشتي و تنگستان و حيات داوودي، بوشهر را محاصره کردند و در روز 25 شهريور ساعت هشت صبح با چندين کاميون از تفنگچيهاي تحت امر خود به سرکردگي فتح الله خان حيات داوودي وارد شهر شدند، در اون زمان هيچ نيروي ارتشي در بوشهر نبود فقط يک هنگ ژاندارمري در بهمني قرار داشت که حدود 200 نفر ژاندارم در آن خدمت ميکردند...

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

غلامرضا شريفيخواه: در دوران نوجواني اواسط دهه چهل شمسي تفريح برخي از بچه هاي بندر بوشهر، اين بود که با پاي برهنه (پتي) يا در کنار دريا ميگذراندم و يا رفتن به بازار قديم و دروازه شهر و بعضي اوقات هم با بچه هاي محل در ميداني جمع شده و مشغول به بازيهاي گروهي (دسته جمعي) مي‌‌شديم و خيلي خوش ميگذشت. تا اين که کم کم بزرگتر و به سينما علاقمند شدم. به قولي که در عامه مردم ميگفتند سينمارو، يعني عادت رفتن به سينما.

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

زندگی آگاهانه: كاهش نگراني

حسين زيرراهي- مدرس مهارتهاي زندگي

مغز ما انسانها دستگاه توليدكننده نگراني است و اين كار را هم بيوفقه  در تمام مدت عمر به صورت شبانه روز انجام ميدهد، حتي در زماني كه خواب هستيم. دليل آن هم اين است كه اصليترين وظيفه مغز زنده نگه داشتن ما است و براي اين كار مرتب در حال اسكن محيط براي شناسايي خطرها و دوري كردن از آن است. اين مكانيسمي حياتي است كه باعث بقاي نسل انسان و پيشرفت آن شده است.

واكنش طبيعي ما نسبت به نگرانيهايمان به چند روش انجام ميشود. گاهي با آن يكي ميشويم و در نگرانيهاي خود غرق ميشويم. زماني تلاش ميكنيم از آن فرار يا آن را فراموش كنيم. گاهي هم به جنگ آن مي رويم. البته خيلي از كتابهاي خودياري و مدرسان انگيزشي هم با روشهاي تلقين و مثبتانديشي به مخاطبان خود شيوههاي غلبه بر نگراني را آموزش ميدهند که تفاوتي با اين روشها ندارد. بگذاريد با مثالي آن را روشنتر كنيم. فرض كنيد شما نگرانيد از كارتان اخراج شويد، بيمار شويد، اتفاقي براي خانوادهتان بيافتد، ماشينتان خراب شود، بي پول شويد يا داراييتان از دستتان برود.

در روش سنتي شما با يکي از اين روشها با نگرانيتان مقابله ميکنيد: جنگيدن: اينها افكار احمقانه است و هيچ اتفاقي قرار نيست بيافتد. فراموشي، شايد به الكل، مواد مخدر و تفريحات بيرويه روي بياوريد كه به مشكلات فكر نكنيد. جايگزيني، سعي ميكنيد به چيزي غير از اين موضوع فكر كنيد مثلا به خاطرات خوش گذشته يا خيالبافي در مورد موفقيتهاي آينده. بيخيالي، مرتب تكرار كنيد كه دنيا ارزش ناراحتي و غم ندارد. مثبت انديشي، زندگي زيباست و همه اتفاقات خوب در انتظار من هستند. متاسفانه اين روشها هيچ كدام موثر نميشود. چون هرچه بيشتر به نگرانيهايمان بيتوجهي كنيم بعدا به صورت فوراني در جاي ديگري بيرون ميزند. بقول دكتر راس هريس نويسنده کتاب «تله شادماني» سركوب افكار مزاحم مانند نگه داشتن يك توپ زير آب است. به محض اين كه دستتان خسته شد با سرعت به بيرون ميپرد.

در عوض در روانشناسي توصيه ميشود كه به جاي همه اين كارها به آن فكر يا نگراني توجه شود. به افكارتان گوش كنيد و ببينيد براي چه چيزي نگران يا ناراحت است. يك روش خوب نوشتن نگرانيها است. براي هر موضوعي كه نگران هستيد آن را يادداشت كنيد. گاهي دليل نگرانيمان را فراموش ميكنيم و فقط اثر آن روي ما باقي ميماند. به همين دليل هم وقتي شروع به نوشتن فهرست نگرانيها ميكنيم از اين كه خيلي وقتها براي مسائلي كم اهميت و پيش پا افتاده نگران هستيم تعجب ميكنيم. بنابراين بد نيست هر روز چند دقيقه را به نوشتن فهرست نگرانيهاي خود اختصاص داده و اين كار را به عادت تبديل كنيد. براي راحتي ميتوانيد آن را دستهبندي كرد. مثلا نگراني     در مورد: محيط كار؛ اعضاي خانواده؛ سلامتي خود؛ به انجام رساندن كارهاي روزمره و آينده زندگي خود و خانواده. روش ديگر انجام كار عميق است. وقتي در كار خود غرق ميشويم بيشتر توجهمان به آن كار اختصاص داده ميشود و به مسائل ديگر فكر نميكنيم. خستگي ناشي از آن هم باعث ميشود خواب راحتتري داشته باشيم.

(نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1059)

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 به عنوان يک معلمِ  دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...

ارسال شده 6 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 مردم استان عزيزم بوشهر بينظيرند. مردم سخت ميخندند ولي بايد بدوني چطور بايد آنها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را ميبوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا ميکنم...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

دختران، طلاق و زن زيادي

دکتر سعيد معدني

جلال آل احمد کتابي دارد به نام زن زيادي. اين  کتاب شامل  مجموعه قصه هاي کوتاهي است که يکي از قصه ها «زن زيادي» است.

آل احمد با همان نگاه تيزبين خود مشکلي را طرح ميکند که دختران ما در جامعه از آن رنج ميکشيدند و رنج ميکشند.

روايت قصه آل احمد سرنوست دختري است آبله رو و کچل که از کلاه گيس استفاده ميکند. مردي که پايش شَل است و ميلنگد و عينک ته استکاني ميزند و با عصا راه ميرود و هزار عيب دارد!،  به خواستگاري دختر ميآيد. به او ميگويند که دختر اين عيب را دارد و از کلاهگيس استفاده ميکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرايط را ميپذيرد. عروسي سر ميگيرد، دختر نگونبخت به خانه شوهر ميرود. اما مورد بيمهري و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و در پي آن شوهر قرار ميگيرد. سرانجام پس از مدتي طلاق ميگيرد و به خانه پدر ميآيد... .

تلخي قصه همين جاست!

او در خانه پدر ديگر جايگاه ديروزي و قبل ازدواج را ندارد و حالا ديگر همه به او به عنوان يک غريبه و يک «زن زيادي» نگاه ميکنند. به عبارتي دختر تا زماني که خانهي پدر است حتي اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش، کمد و وسايلاش و... مشخص است و احترام دارد. اما وقتي پس از ازدواج و مدتي زندگي متاهلي، طلاق ميگيرد و مجددا به خانه پدر برميگردد، انگار يک زن زيادي در خانه قدم ميزند. به خصوص اگر خواهر و برادر ديگري هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگينتر است و رنج زنان مطلقه بيشتر ميشود.

آمارها نشان ميدهد در سالهاي اخير بيشترين طلاق در تاريخ ايران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج يک طلاق رخ ميدهد. افزايش اين آمارها نشان ميدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههايشان چه رنجهايي ميکشند. البته بي‌‌شک اين رنجها براي مردان جدا شده هم هست که مجال ديگري براي پرداختن به آن ميطلبد.

نکتهاي را هم بايد اضافه کنم اين است که؛  امروزه به واسطهي تحولات اجتماعي با پديدهي طلاق به عنوان يک انتخاب، معقولانهتر برخورد ميشود. ولي در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اينگونه نبود. زن بايد با همه رنجها و ناملايمات و تحقيرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهي شوهر ميماند و ميساخت. حتي اگر به قيمت جاناش تمام ميشد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يادي از زنده ياد کامفيروزي که به معناي واقعي معلم بود

شهرام شريف پور

در سال 1343 در آموزش و پرورش بوشهر تحولي بزرگ رخ داد. حدود 70 نفر معلم در رده دبستان، دبيرستان، مديريت از فارس بوشهر فرستاده شدند، سهم مدرسه ما دبستان گلستان چهار نفر بود، با توجه به اينکه آقاي مدير (خليل رهنمايي) بعد از بيش از چهار دهه خدمت از دبستان گلستان در سال 1342 بازنشسته شده بود، آقاي کاظمي معاون و هم معلم ورزش، آقاي استقامت معلم پنجم و آقاي کامفيروزي معلم ششم به دبستان گلستان آمدند، کلا در اين مقطع آموزش پرورش واقعا متحول شد.

کوتاه بگويم وقتي دبستان گلستان را تمام و ميرفتي دبيرستان به طعنه ورود به دانشگاه ميناميدند، چون اکثر دانشآموزاني که موفق ميشدند ششم ابتدايي را قبول شوند و به دبيرستان بروند انگشت شمار بودند و گاها به جاي شش سال، دوره دبستان را دوازده سال طي ميکردند و نادر بودند که در خرداد از ششم قبول شوند.

از سال 43 با آمدن معلمي به نام کامفيروزي که اصالتا از کامفيروز فارس آمده بود و ياد و نامش براي هميشه مانا باد، به تمام معني عشق معلمي داشت و آنچنان در آموزش و حتي پرورش دانشآموزان جدي بود که در دبستان گلستان انقلابي ايجاد کرد و در سال 1344 يعني اولين خروجي دانش آموزان او، رتبه اول امتحانات ششم دبستانهاي بوشهر از دبستان گلستان آقاي رادمنش شد، من در سال بعد وارد کلاس ششم شدم، درس من خوب بود، واقعا احساس ميکردم اين معلم چه قدر عاشق کارش هست، اولين کتابي که به معناي کتاب ايشان براي مطالعه داد (تا آن موقع ما بيشتر کيهان بچهها وکتابهاي قصههاي طلايي را مطالعه ميکرديم) کتاب بابا لنگدراز اثر جيناير بود و اين کتاب آنچنان تاثيري بر بينش و تفکر من از زندگي گذاشت که در حقيقت من را متحول کرد، طوري که چند روز بعدش در بهمن ماه شاه ميخواست بيايد بوشهر و ما دانش آموزان پيش آهنگ جزو کساني بوديم که بايستي به استقبال شاه ميرفتيم، با يکي از ديگر همکلاسي ها صحبت کردم و تصميم گرفتيم در مراسم استقبال شرکت نکنيم، که فرداي آن روز شنبه در يک هواي سرد و در حالي که باد شمال زوزه ميکشيد در سر صف مدير مدرسه ترکشهاي چوبش در جلو همه بچهها آنچنان بر کف دستهاي ما دو نفر ضربه ميزد که کف دست ما چون بادمجان سياه شده بود، و آنجا بيشتر پي برديم که معلم ما چه قدر بزرگ است، من هيچ وقت خدمات و ارزش زندهياد آقاي کامفيروزي را در آگاهي و رشد خود فراموش نميکنم، او انسان بزرگي بود، ياد و نامش براي هميشه مانا و در قلب ماست.

جا دارد از همه معلمان و کادر مديريت که در دهه چهل در دبستان گلستان در حق من معلمي کردند يادي کنم و بگويم زحمات آنان هرگز فراموش نخواهد شد، زندهيادان، خليل رهنمايي، احقاق، مدني، نجفزاده، بازويي، کردستانيان، باقر فرخ، کامفيروزي، و بزرگواران، آقايان استقامت، کاظمي، آبياري، نبوي، و به خصوص زنده ياد ماشاالله بوشهري باباي مدرسه، نام همه اين بزرگان مانا باد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

سرهنگ علي رهبري: بعد از مدتي دادستان کل کشور به بوشهر آمد و دستور داد مرا و هفت افسر شهرباني دستگير کرده به زندان نيروي هوايي منتقل کنند. در آنجا براي سرگرد خلبان محمد حاجي پيام دادم که بيا که دوستت در بند است. او که به خوبي مرا ميشناخت از منزل برايمان غذا و لباس و تلويزيون آورد و در زندان برايمان امکانات فراهم کرد. بعدها سرگرد حاجي در جنگ عراق با ايران به شهادت رسيد...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

بعد از فارغ التحصيلي و اتمام دوره سربازي، براي خدمت به جوانان شهر و استانش، به سمت دبيري، در آموزش و پرورش بوشهر استخدام شد. آموزش به شاگردانش را با عشق و علاقه ي شديد، به عهده داشت. در نتيجه اين تعهد و تلاش، تقديم چهرههاي سرشناس به شهرمان شد. او زير فشار و تهديدهاي زيادي قرار داشت اما به کار خود ادامه مي داد. افراد بخيل و دشمنان آموزش، لحظهاي او را آرام نميگذاشتند تا اينکه اقدامات آنان به نتيجه رسيد و پرويز از آموزش و تدريس منع شد...

ارسال شده 7 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

داستان کوتاه: بهارو

شاهرخ تنگسيري


حرف و روات پشت سر بهارو کَل مکيه سلموني کم نبيد،  وقتي گِمپلو چيش تو چيشِ سوزِ  بهارو  جواب ِ نه از زبونش شنيد از تِشِ دلش از سر شو تا بُنگِ اذون صبح شيش مثقال ترياک شاهنشُهي پا به پُي قاري الفنجان عبدالحليم ديد کرد و بقول جهانشُو لولِ لول شد تا از ايي عالم دور بشه و خلاص.

 هرکي هلِ خوش هرچي تقلا ميکرد که يه جوري سيش برسونه که بوااا بهارو فرتنگيين  نه جومه قد برِ تونن، بخرجش نميرفت که نميرفت و با يه جمله: «يا بهارو يا قبرسون»، با دلش و حرف مردم روزگار مقابله ميکرد، تموم مصيبت بهارو سي خاطر قشنگيش بيد و همي شده بيد بلاي جون خوش و جوونا.

روزي که دم قهوه خونه عبدل قهوه چي غلو بمبک سي خاطر يه متلکي که پسر ِ آغي مهندس سُرخو بُگو نگو پِرخِ بهارو کرده بيد همه ديدن که غلو چطوري دک و پوزِ بچي مهندس ماله کشيد و خين فيرررره ميداد از دماغش، نه تنها گِمپلو و غلو و بچي مهندس که جووناي يه شهري مبتلاي طنازي بهارو بيدن.

دي مدينه ميگفت بهارو دسش تو تشت خينن و رو ميکونت، ولي خدا ميفهميد که بهارو نه خراب بيد و نه دسش تو دس کسي ديده بيدن، همونا که آرزو ميکردن بهارو جواب چيشک و بُرمکشون بده از سر تلافي سيش صفحه مينهادن. گِمپلو خوش هميطوري سرِ پنِگ بيد حالا هم که عاشق ورشکستهِ بهارو مکيه سلموني شده بيد ديگه تکميل ِ تکميل بيد.

او روز سر قبرسون  قيومت بر پا بيد،  اينهو روز عاشورا و تعزيه محله شيکري، نعش ورم کردهي گِمپلو نهادن تو قبر سنگ آخري که ممد قبر روف روش چيد و تلقينش کرد خاک روش دادن، از هِلِ گدا خونه ملاسي اووي دس جوادو بيد و شِلک شِلک ميومد برس  نِرسِ قبر پاش پسِ پاش رفت و يه ملاسيش حروم شد. جهانو ميگفت عمارت دلِ گِمپلو مث سقفِ گداخونه شيکري همو شو رمبيده بيد و خوشم زير آوارش دست و پا ميزد...

افتو بِي کرده بيد و قبرسون ديگه خالي از زندهها، دختر چيش سوزِ بالا بلند، تک و تنها اومده بيد سر قبر گِمپلو تا شاهد جوون مرگ ديگهاي باشه.


ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر محسن قيصي‌ زاده : زبان ديرپاي فارسي شناسنامهي ما ايرانيان است، تنهي اصلي هويت ماست، ريشه در فرهنگ و تمدن و زيست ما دارد و به عنوان نقطهي اشتراک بين قوميتهاي کشور و حتي فراتر از مرزها در حوزهي نفوذ تمدن فرهنگي ايران، همبستگي ميآفريند. اينچنين است که شخصيتهاي فرهنگي و ادبي از آذربايجان تا سيستان و از خوزستان تا خراسان و حتي از افغانستان تا تاجيکستان و... بر نقش بيبديل و غيرجايگزين اين زبان تأکيد دارند...

ارسال شده 7 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

اصل چهار ترومن سيل گونيهاي گندم را به شهر قحطيزده ما سرازير کرد، آثار جنگ جهاني، خشکساليهاي پي در پي، بيکاري و بيماريهاي واگيردار و غيرواگيردار همه جا را به فلاکت انداخته بود. بوشهر، شهر بندري ما با آن هواي گرم و مرطوب، مصيبتش دو چندان بود. روزگار به سختي ميگذشت، به دست آوردن لقمه ناني بسيار سخت بود، اغلب مردم توانائي خريد و سير کردن شکم خانواده خود را نداشتند..

ارسال شده 8 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

غلامرضا شريفي‌خواه: در زمانهاي بسيار قديم و قبل از احداث آب انبار قوام، ساکنان مردم بندر بوشهر براي تهيه آب آشاميدني از چاههاي منطقه اُندر بندر، باغ ملا، ريشهر، هليله، بندرگاه و... همچنين از قنات، به وسيله کساني که کارشان سقايي بود و با داشتن الاغ  و با حمل  دو الي سه مشک بزرگ پر از آب از راههاي خاکي و يا گلي و شُلي از چاههاي مناطق مذکور با فاصلههاي چندين کيلومتر آب را به داخل شهر ميبردند

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

دستور رئيس دادگستري استان بوشهر براي بررسي علت توقف پروژه شيرخوارگاه خيرين

 

رئيس کل دادگستري استان بوشهر بلافاصله پس از اطلاع از انصراف خير ساخت شيرخوارگاه بوشهر، نسبت به حل و فصل آن ورود و نشستي را با مسئولان بهزيستي استان برگزار کرد.

رئيس کل دادگستري استان درخصوص دليل توقف اجراي پروژه ساخت شيرخوارگاه در زمين بهزيستي دستور داد تا مسئولان بهزيستي استان بوشهر در اسرع وقت گزارش کاملي از مسائل و مشکلاتي که موجب توقف اجراي اين پروژه  شده را به دادگستري کل استان ارسال کنند تا به طور جد پيگيريهاي لازم در اين خصوص صورت گيرد.

مهرانگيز تاکيد کرد: به دادستان مرکز استان نيز دستور داده شد تا اقدامات لازم قانوني را درخصوص اين موضوع انجام دهد. وي با اشاره به موضوع اهميت حمايت از کودکان بي سرپرست يا بد سرپرست، گفت: بنابه هردليلي براي والدين اين کوکان اتفاقي افتاده است که نياز به کمک و حمايت ويژه دارند و ميتوان در اين راستا از همه ظرفيتها و کمک خيرين نيز استفاده کرد. در روزهاي گذشته يک خير در استان بوشهر و در فضاي مجازي اعلام کرد که قصد ساخت شيرخوارگاه در بهزيستي استان بوشهر را داشته و در ادامه اجراي اين طرح چندين سال متوقت شده است.

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

مهرباني با خود

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي توسعه فردي

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

جنگ دلوار تلخ ترين فراز تاريخ جنگ جهاني اول براي انگليسي هاست. آنها که در اکثر جبهه هاي جنگ فائق شده بودند و نيروهاي دلواري را به چشم نمي آوردند، در يک تهاجم اوليه و بمباران اين روستا با گلوله هاي توپ که وزن آنها قريب به 96 کيلوگرم بود موفق شدند دلوار را تسخير کرده و از اين بابت خود را آسوده يافتند که بالاخره دشمن ديرين خود را نابود نمودند...

ارسال شده 8 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

محله بهبهاني يکي از محلات بوشهر بود که محل زندگي خيلي از اين سياهپوستان بود و حضور آنها باعث زيبائي و رونق بخشيدن اين مراسم شد. در ابتدا چهار محله اصلي بوشهر مراسم دمام زني داشتند. در کل بوشهر محلههايي که مراسم دمام زني در آن برگزار مي شد از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي کرد...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

قاسم محمدي : به طور اتفاقي چند روز پيش متوجه شدم که تعدادي از آگهيهاي مزايده و مناقصه ادارات مهم استان بوشهر در نشريات گمنام و ناشناخته که تا به حال حتي اسمشان هم به گوشم نخورده بود،اميدوارم مديرکل ارشاد بوشهر به عنوان توزيعکننده تعدادي از اين آگهيها و روابط عمومي اين ادارات با شفافسازي در اين خصوص رفع شبهه کرده و با تغيير رويه خود زمينه اطلاع عمومي همه شرکتکنندگان و ذينفعان براي مشارکت در اين مناقصهها و مزايدهها در استان بوشهر را فراهم آورند...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

من در ليگ برتر اکثرا سعي کردم يکي از بهترين گلزنهاي تيمم باشم و به تيم کمک کنم. دوسال پيش با 16 گل با اختلاف يک گل نفر دوم گلزنهاي ليگ شدم، پارسال با 20 گل آقاي گل ليگ شدم، امسال هم با 13 گل آقاي گل ليگ هستم و 8 بازي ديگر در پيش روي من هست و اميدوارم بتوانم آقاي گل بازيها بشوم. من در تورنمنت بينالمللي خليج فارس در گناوه آقاي گل شدم در تورنمنت دهه فجر با حضور کل بازيکنان تيم ملي آقاي گل شدم...

ارسال شده 8 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

مجيد غاله: فعل نخواستن به بهترين شکل خود صرف شد، ماموريتي ناتمام که غايتش آن طور که مدنظر بود پيش نرفت، با اين وجود سرانجامش تقريبا با نابودي تيم ريشهدارشهر اولينهاي کشور همراه بود که بايد به ليگ استاني سقوط ميکرد، اين افتضاحي سلسله وار و خزنده...

ارسال شده 8 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

حسين زيرراهي- مدرس مهارتهاي توسعه فردي

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حاج حميد فقيه هم آسماني شد

بدرود شاهيني وفادار

 رضا سياهوشي

انساني شريف ، دلسوز و زحمتکشي که معلم زندگي بسياري در درس، مشق، ادب، معرفت و انسانيت بود.

واقعا شغل شريف، مقام والاي معلمي و مديريت مدرسه هم برازنده افراد متشخص و با اخلاقي همچون زنده ياد «فقيه» بود.

«حاج حميد» از هواداران فهيم فوتبال بود که به باشگاه و تيم مورد علاقهاش(شاهين) بسيار تعصب داشت و وفادار ماند.هميشه درکنار تيم بود، حتي در زمان تمرين و نشسته بر موتور و يا هنگام مسابقه روي سکوها.

بسيار آرام، ساکت، متين و هيچ وقت کسي را بخاطر فوتبال از خود نرنجاند. اما چه بايد کرد و گفت که بقول شاعر زيبا سخن سهراب سپهري:

مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد.

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن مي گويد.

و چنين شد که دست اجل، گرماي وجود و حضور «حاج حميد فقيه» را در گرماي داغ تابستان و در آخرين روز مردادماه، از دنيا کوتاه نمود تا فقط ياد، خاطرات و تجربه خوب زيستن آن مرد دوستداشتني را باقي گذارد!

روانش شاد و يادش مانا.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم- شماره 1052)

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بعد از بروز بيماري نکروز عفوني حاد هپاتوپانکراس (AHPND) طي سالجاري در مزارع پرورش ميگوي کشور، پرورش دهندگان دچار خسارت و آسيب فراوان شده اند و تصميمات کميسيون محترم ميتواند در احيا و بازگشت دوباره ميگوي پرورشي بر مسير توليد بسيار موثر واقع شود لذا اينجانبان پرورشدهندگان عضو اتحاديه پرورش ميگو در خواستهاي خود را به شرح ذيل تقديم ميداريم...

ارسال شده 8 ماه پيش در اقتصادی ، نظر (0)

 نادر اقدام:  صبحها بعد از اتمام بازي به خصوص در روزهاي گرم تابستان بستگي به بازيهاي رايجي از قبيل چوکيلي، هاکي، هفت سنگ، جزبازي، گل بگيرشده، تنگسه، فرفره و کاغذ هوا که دستساز خود بچهها بود، تيرمايه بازي، دوچرخه سواري، گاري بازي، و تشتک بازي به دريا ميرفتيم. معمولاً روبروي تجارتخانه مرحوم محمد ملکمي (پدر مرحوم هوشنگ) و کنار کارخانه يخسازي مرحوم وزيري (پدر محمد) از پلههاي سنگي...

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

توضیح مدیریت مرکز  نیلوفران آبی

پيرو بازنشر و انعكاس فيلم از مركز توانبخشي نيلوفران آبي در فضاي مجازي كه باعث جريحه‌دار شدن افكار عمومي، خانواده‌ها و همشهريان محترم گرديد، به استحصار مردم شریف استان بوشهر میرساند که متولیان مجموعه نیلوفران آبی ضمن عذرخواهی از محضر یکایک عزیزان بابت قصور و رفتار غیر قابل دفاع نگهبان به هنگام نیاز اضطراری جهت مهار حمله توانخواه عزیزی که بیم آسیب رسانی شدید و غیر قابل جبران به خود و سایر توانخواهان می‌رفت، متاسفانه فیلم بصورت تقطیع شده و با هدف مشخص منتشر گردیده است. لازم به ذکر است که فرد خاطی (نگهبان) پیش‌تر از این مرکز اخراج گردیده است و مراتب با ورود تخصصی و کارشناسانه سازمان بهزیستی و دستگاههای محترم نظارتی در دست بررسی و رسیدگی میباشد و ماحصل بررسی ها در وقت مناسب و به تشخیص این مراجع محترم به اطلاع مردم شریف خواهد رسید.

(مدیریت مرکز توانبخشی نیلوفران آبی)

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29

آخرین اخبار

پربیننده ترین