طراحی سایت
جستجو:

يک کار خير ماندگار

نسیم جنوب، خاتون جمالي

معلم ساده اي بود با باريکه حقوق  معلمي که مثل همه، تا آخر ماه نمي کشيد. گويا مدرسه کوچک روستايي را فرسوده يافته بود. مدرسه اي که تلاش دستاندرکاران براي گرفتن بودجه و بازسازي آن به جايي نرسيده بود. وقتي گفت قصد بازسازي مدرسه را دارد، همه تعجب کرديم. يکي گفت: وظيفه ي تو نيست، اين همه پول را دولت چه ميکند؟ خب مقداري را صرف مدرسههاي فرسوده کند.

ديگري گفت: اين مدرسه در روستاي کوچکي قرار دارد و دانشآموز  چنداني ندارد، پولت را هدر مي دهي.

سومي خنده اي کرد گفت: اگر پول زيادهات کرده مقداري را به ما بده.

من هم دستش را گرفتم و گفتم: فردا بيا تا تو را جايي ببرم و به تو بفهمانم که اگر قرار هست کار خيري انجام دهيم، کجا آن  کار را انجام دهيم.

فرداي آن روز بيمارستان نمازي کاري داشتم، در نتيجه  او را هم با خود بردم.

به بيمارستان که رسيديم روبروي تصوير بزرگ دکتر نمازي روي ديوار ايستادم و به او گفتم: اين دکتر محمد نمازيست، جزو خيّرين و نيکوکاران روزگارخودش به شمار مي آيد و منشأ پديد آمدن آثار خيريه و ابنيه عامالمنفعه بسياري هست، از جمله همين بيمارستان نمازي شيراز، بيمارستاني که روزانه هزاران نيازمند از آن بهره ميجويند و دست هاي دعا، همواره برايش به آسمان  بلند است.اگر شخصي قصد کمکي دارد بايد اينجا کمک کند... .

همراه با  لبخندي، دستي به شانه ام زد و گفت: اين آقاي دکتر نمازي در ابتدا دکتر نمازي خيّر نبوده، او را سيستم آموزشي قدرتمندي تربيت کرده است. سيستمي که همراه با آموزش، انسانيت را هم به او تعليم داده است... اگر در بحث آموزش و پرورش براي دانشآموزان، از هر جنبه اي قوي باشيم، مطمئن باش نمازيهاي زيادي  را به جامعه  تحويل خواهيم داد.

ميخواستم چيزي بگويم اما پاسخي برايم نگذاشته بود. وقتي خواستم دستش را بگيرم تا از آنجا  دور شويم، او را غرق در چشمان دکتر نمازي يافتم که نجواکنان به او ميگفت: دور نيست که از آن  مدرسه هم دکتر نمازيها بيرون آيد، ان شالله.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده حدود 12 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

وقتي مالکيت جديد تيمهاي سرخابي پايتخت چندين بانک و پتروشيمي ميشوند، آدم «گََُُر» ميگيرد، البته اگر اهل بوشهر باشي و دلسوز هميشگي اين ديارِ سراسر محروم نه، بلکه مظلوم... اينجا مرغ همسايه غاز هست و به جاي آن که صنايع نفتي و گازي که در همين استان کسب درآمدهاي مولتي ميلياردري ميکنند، اسپانسر تيمهاي هميشه ندارِ استان باشند اما از آنجا که خون تيمهاي سوگلي پايتخت رنگينتر است بسان آهن ربايي جذب آنها شده اند...

ارسال شده حدود 20 روز پيش در ورزش ، نظر (0)

 مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...

ارسال شده 2 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر بندري تجاري، تاريخي، فرهنگي با هزاران راز و رمز  نهفته در سينه و چهره، داراي معماري فاخر و کهن، موسيقي محلي غني و زنده، با مردماني اصيل و مهمان نواز، از کوچه پس کوچههاي سنگ فرش، گلي، نمناک، سبخ زار و تنگ و باريکي که از يک طرفش بادهاي موسمي با نسيمي خنک و در مواردي همراه با گرمي و شرجيهايي که در بازار ماهي قديمش با يزلههاي...

ارسال شده 2 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (1)

غلامرضا شريفي خواهدبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...

ارسال شده 2 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

برگزاري تورهاي بوشهرگردي در قالب نخلستانگردي و بازديد از کارگاه صنايعدستي، بازديد از نيايشگاه مُند، کلوتهاي مند و آرامگاه جهازها، کوه نمک جاشک و بوشهرگردي در بافت تاريخي شهر بوشهر از جمله برنامههاي سومين فستيوال موسيقي کوچه بود. کارگاه تخصصي گردشگري با عنوان «مکتب کوچه» از جمله برنامههاي شاخص فستيوال بود...

ارسال شده 2 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

فستيوال کوچه در بوشهر؛ کار نبود، يک کارستان بود

دکتر محمود دهقاني - استراليا

به گمان من که تصويري ميانديشم و قلم به دست ميگيرم و مينگارم، فستيوال کوچه در بوشهر کار نبود، يک کارستان بود. به گونه کتاب کوچه احمد شاملو، فستيوال کوچه بوشهر نيز يک کتاب بود. از پايهگذاران فستيوال کوچه از ته دل سپاسگزارم. بوشهرِ رئيسعلي آبروي ايران است. اين بندر پير با سرناي شوق برانگيز، دهل و پايکوبيِ نوجوانان و جوانان در موسم بهار و فرارسيدنِ نوروزِ نياکاني از گذشته تا به امروز تبريز ستارخان و شهرهاي سردسيري که در زير لحاف سپيد برف فرو رفتهاند را بيدار مي کند. مردم بوشهر همراه با رقص، دم گرفتن با ساز و دهل، ياد خيام را بيشتر از شهروندان نيشابوري زنده نگاه داشتهاند. اين بندر و شهروندان حماسه ساز آن، تاريخ سازان سد راه ورود استعمارگران غرب به ايران بودند. از سويي در گستره ادبيات و فرهنگ نيز با کميت شمار شهروند، ارزشي سرشار از کيفيت از خود بر جاي گذاشته و گل سر سبد ادبيات ايران هستند.

پرسش صميمانه نسيم جنوب در کرانه شاخاب پارس از  هم ميهنان هنرمندي که بوشهري نبودند و پاسخ آنان در هنگام برگزاري فستيوال، آنچنان گيرا  و دلچسب بود که من را بر صندلي قطار شب در هنگام سفر در حاشيه اقيانوس آرام در اقيانوسيه، بر سر شوق ميآورد. پاکدستي، راستي و مهرباني شهروندان گردنفراز بوشهري از دير باز تا به امروز افتخار آفرين بوده و ورد زبان شهروندان سراسر ايران است. بهاران خجسته باد. 

(نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1075)

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

از آنجايي که بخش مهمي از اين رويداد را موسيقي تشکيل ميداده، به نظر ميرسد بايد همه بخشهاي اداري هر استان، به مجوزهاي صادره پايبند باشند؛ همانطور که وزير ارشاد در اختتاميه سي و نهمين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر، تاکيد کرد که «در اين سند (سند موسيقي) همه بخشهاي کشور ملزم به رعايت و اجراي مجوزهاي وزارت فرهنگ ارشاد و دفتر موسيقي هستند؛ هر مجوزي را که دفتر موسيقي صادر کند، بايد بدون خدشه اجرا کنند.»...

ارسال شده 2 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

تاريخِ اجتماعيِ موسيقي ايران

حسام حق پرست: هم زمان با دو انقلاب مشروطه و انقلاب سال پنجاه و  هفت، اجتماعيترين و در واقع همراهي مردم و هم گامي هنر و مردم شکل مي گيرد! از اين روي توليد محتواي هنرِ اجتماعي (در اينجا موسيقي ايران) براي مردم و با مردم جهت همراهي با آرمانهاي اجتماعي هر دو انقلاب نامبرده تاريخي درخشان، پُر گفتار و شنيدار دارد چه آثاري که بعضاً هنوز هم زنده و تپنده هستند و حال و هواي آن روزگاران را به ياد ميآورند!

البته در اينجا لازم به ذکر و يادآوري ست که نگاه و پرداخت فنّي هر دوره مختصّات و مشخصّههاي خود را دارد و بايد گفت ابزار لازم جهت ضبط و ارائه و تکنولوژي هر دوره نيز تأثيرات خود را بر جاي گذاشته و هر چند امروزه امکانات و ابزار کار موسيقي با ساليان گذشته قابل مقايسه نيست! آنچه مسلّم است و به موضوع اهميتي دو چندان ميبخشد همان درآميختگي شعر، موسيقي و تاريخ اجتماعي ايران در هر دو برههي زماني ست که نقش بسزايي جهت پيشبرد اهداف جامعه ايفا ميکند و چه بسا اگر نبود اين حضور پُر بار و دلي در راستاي خلق بهترين و بي تکرارترين آثار موسيقي امروزه چه بلاتکليف  و تهي بوديم از شنيدارِ گنجينه ي موسيقي ملّي ايران!

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

با حرف و شعار نميتوان به توسعه گردشگري رسيد

دکتر عباس حاتمي

رئيسي: «بهترين راه کاهش اتکاء به در آمد نفتي توسعه گردشگري است».

از اينکه ايشان بالاخره اين را درک کردند يک قدم رو به جلوست! ايران ظرفيت پذيرش 200 ميليون گردشگر داخلي و 30 ميليون گردشگر خارجي با توان ايجاد 5 ميليون شغل دارد. ولي با حرف و شعار نميتوان به اين هدف رسيد و بايد با صدور بخشنامه اي با مضمون زير دستور اجرايي دهند:

1-هر گونه مزاحمت براي جلوگيري از شادي جوانان ممنوع شود. پليس ويژه توريسم تشکيل گردد.

2-به سبک زندگي گردشگران احترام گذاشته شود، مردم با عفت و با فرهنگ هستند و از بگير و ببند خستهاند.

3-در هر شهر منطقه ويژه توريستي ايجاد شود.

ايران زيبا و با حال ما: هم طبيعت سوئيس را دارد، هم گرماي عربستان را دارد، هم برف و سرماي سيبري را دارد، هم کوههاي آندوگوش و آلپ را دارد، هم باران هند و چين را دارد، هم سواحل دبي و آنتاليا دارد، هم هنرمندان هاليود را دارد، هم دانشمندان آمريکا را دارد، هم پاريس اروپا را دارد (بوشهر، رشت)، هم سواحل مالديو(جزيره لاوان) دارد، هم ملت شاد، هنردوست و سر زنده دارد.  غمگيني مردم و عقب ماندگي  کشور بخاطر ضعف سياستگذاري و سوء مديريت بوده که نسل Z در حال اصلاح هستند، همکاري دولت اين اصلاحات را کم هزينه ميکند.

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بشير علوي: گريز از جنگ و پيشآمدهاي آن، راه نجات زن، مشکلات و گرفتاريهاي زنان بهويژه در برابر مردان، و ذهن قوي و جستجوگر زنان از جمله مؤلفههايي هستند که در داستانهاي کوتاه اين مجموعه يافت ميشوند. نوع پردازش به متن و زبان، و شيوه برخورد با شخصيتها و نحوة بيان مشکلات و بروز دادنِ آنها نوعي نگاه زنانه را به متن نشان ميدهد؛ نگاهي که از ديد يک نويسندة زن نميتواند پنهان بماند...

ارسال شده 3 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

معماري بوشهر، برخلاف معماري کويري، ساختمان هم با بيرون کار ميکند هم با درون. معمار، کاملا رها و بيتکلف، فضاها را خلق ميکند و اصلا اسير تقارن و تصلب غيرضرور نيست. معمار ضرورتي نميبيند اثر خود را با رنگ و تزيين ولخرجانه بيارايد. اين خود بنا و اثر است که زيباست نه رنگ و لعاب آن. شايد کمي بيانصافي باشد که زيبايي معماري بوشهر را در حد شيشههاي رنگي هلاليها در و پنجرهها خلاصه کنيم..

ارسال شده 3 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

شعري از محمّدعلي موّاجي

به مناسبت  سالروزتولدش 10  بهمن 1334

 

«زمين»

در آيندهاي نزديک

 که با ضربان قلب

قابل شمارش است

زمين

با فريادي پدرانه خواهد گفت :

اي جهانيان

گاه عزيمت فرا رسيده است

باروبنه بر بنديد!

دير زماني ست که تو، انسان

ديگر در من نميگنجي

تو را جهاني ديگر بايد

بگذار دمي    دور از هياهو

صداي امواج اقيانوس

و آواي حرکت مواّج رودهاي خروشان

صفير طوفانهاي قارهاي

را بشنوم

ساليان درازي است

که اين آواها را نشنيدهام

و اين مناظر را نديدهام

بگذار آبهاي سرد رودها

در تن خستهام نفوذ کنند

در اعصار و قرون

انديشه سرنوشت تو

لحظهاي مرا آسوده نگذاشت

دردي عظيم کشيدهاي انسان

جراحاتي عميق در روح توست

که با گذشت ساليان دراز

التيام ميپذيرد

و چقدر رنج ديدهاي

و پيش از تو، من

که تمام سرگذشتها را

از بر دارم

کنون وارهيدهاي

از رنج و درد کهنه اعصار

کنون دوران پيش

سيماي غريب و باور نکردني دارد

و از «جهنم درون»

بهشتي شگفتآور

آفريدهاي

اينک انساني نو،

جهان را   ميکاود

انساني نوين

و مسيري نو

از            جهالت به علم

*    *     *

بگذار           از دور

نظارهگر تو باشم

باروبنه بر بنديد!

 

(اسفند ماه 1358، در سن 24 سالگي)

 

افسروظيفه شهيد محمدعلي مواجي  در طي 26 سال زندگي پر بارش، اشعار، نوشتهها و ترجمههايي به يادگار گذاشته است. او پس از تحصيلات دانشگاهي در رشته علوم سياسي در دانشگاه تهران، در نبرد آزادسازي خرمشهر همراه با برادرش محمّدحسن مواجي در 10 ارديبهشت 1361 جانشان را فداي ميهن کردند.

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بيشترکه نگاه ميکنم ميبينم که مردم اين ديار همچون نياي خويش پاي در رکاب راستي گذاشتهاند تا به کژي نيارايند. نگاهم را اين بار از هر سو به سمت امواج ناآرام رها مي سازم، نيمه خوانان را مشعوف از دل درياييشان مي بينم که چه زيبا وحزنانگيز ميخوانند و پاسخ ميشنوند «هياما هياما ...» و اينجا کران تا بيکران  رنج است و اندوهي که بغض نشود ...

ارسال شده 4 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

 اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

مژده مواجي : اين روزها فضا تغيير کرده است؛ در واقع از هفتة دوم اکتبر. سوار مترو شدم که به سر کار بروم. به صفحة مانيتور در مترو نگاه ميکردم که اخبار و اطلاعرسانيها پشت سر هم روي آن اعلام ميشد. اعلام برنامههاي تئاتر شهر هانوفر، سيرک، تبليغات تجاري شهر، دماي هوا تا به اخبار جهان که رسيد، اخبار جنگ در خاورميانه در صدر خبرها بود. چند سطري خواندم...

ارسال شده 4 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

خاطرهاي از بازاريِ خوشنام بوشهر

سيامک برازجاني : در ايامي که در اتاق اصناف مرکز استان بوشهر در سمت مدير روابط عمومي مشغول به خدمت بودم چندين جلسه خدمت حاج مهدي جلودار رسيدم و با او از تاريخ بازار بوشهر گفتم و ايشان برايم نکتههايي ناب گفت.

ايشان از پينهدوزي در بازار بوشهر شروع کردهبود. يکبار به من گفت من تمام ثروت و اعتبارم رو ميدوني از کجا آوردم؟ گفتم حتما از کار و تلاش! گفت بله من همه اينها را از اين دستگاهي که الان در ورودي مغازهام گذاشتهام به دست آوردهام. در جلو  مغازه بسيار بزرگ جلودار يک دستگاه کفش دوزي مربوط به هشتاد نود سال قبل بود. زماني که مهدي جلودار وارد بوشهر شده بود با اين دستگاه کفاشي ميکرده. ايشان با افتخار به من ميگفت هر روز وقتي وارد مغازه ميشوم به آن نگاه ميکنم تا بدانم از کجا به اينجا رسيدهام.

براي پيشرفت در کار خيلي زحمت کشيد و عرق ريخت تا موفق شود. کسي بود که در دهه بيست و سي خورشيدي پوتين سربازي را به کفش تبديل مي‌‌کرد و دستمزد خوبي ميگرفت.

يک بار گفتم شما هميشه با روي باز از مردم استقبال ميکني. گفت الگوي من شعري از عرفي است. حيرت کردم. پيرمرد خنديد و گفت فکر ميکني فقط خودت شعر بلدي؟ گفتم چه شعري الگوي رفتاري شماست؟ اين بيت را خواند:

چنان با نيک و بد عرفي، به سر بر کز پس مردن/ مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند.

حاج مهدي عزيز هم رفت. مردي بزرگوار بود که خود را و نان خود را و پيشرفت خود را مديون لطف و اعتماد مردم بوشهر و تلاش خود ميدانست. / ليدنيوز

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 اگر شکست بخورم چه؟ اين احتمالا اولين سوالي است که وقتي ميخواهيم دست به اقدام جديدي بزنيم در ذهن ما شکل ميگيرد. آمار شکستهاي انسانها در مقابل موفقيتهايشان نشان ميدهد

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: از نسيم شمال تا نسيمجنوب در امتداد فرهنگي روشن، روان و سليس براي بدست آوردن آزاديهاي اجتماعي و سياسي با پشتوانه مردمي که طالب حقطلبي و پاسخگويي دولتمردان هستند و خون دلها خوردهاند، نبايد فردي که شايد ناخواسته طالب قدرت از طريق تهديد و ارعاب بوده و براي نشريات قانوني خط و نشان ميکشد، بر مسند قدرتي باشد که قطعا در جامعه با فرهنگ استان بوشهر سرخورده و منزوي ميشود...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسين حشمتي:  از جمله ديدني هاي جذاب شهرهاي تاريخي، بازار سُنتي آن است که بوشهر نيز از اين پديده قديمي بينصيب نمانده است کما اين که بازار قديمي که ساخت آن را به زمان حکمراني دريابيگي نسبت مي دهند، داراي معماري قاجاري است و درمحله دهدشتي قرار دارد که به قول معروف از شيرمرغ تاجان آدميزاد در آن جا وجود دارد...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

احمد موسويزاده: : براي راه اندازي اين کتابخانه شوق زيادي داشتيم و خستگي را درک نميکرديم. استارت اوليه کتابخانه با همت وحمايت مردمي زده شد و فراخوان اهداي کتاب نيز زده شد. کتابخانه با مديريت جناب حسين مهيمني و کتب اهدايي راه اندازي شد ومورد استقبال واقع گرديد و من از اين جهت احساس خوشايندي داشتم...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در کشور ما کتابخواني، بيمار است

نسیم جنوب - حميدرضا گشمردي

کتاب نخواندن اين نسل و يا کتاب خوانهاي قديمي هم براي خودش کتابيست.

حتما ميتوان گفت که خواندن صفحات مجازي و يا برگهاي کتاب مانند بالهايي ست که ما را سوق ميدهد به دنياي ديگر و ذهن سيال و کبوتر خيال در خود پرورش ميدهد .

کتاب جان دارد و زنده است و تو را بر دوش خود ميکشاند و به دنياها و پستوهاي ذهني متعلق به فضاي دوردست ميکشاند. يک زماني يک جلد کتاب در دست داشتن مايه مباهات بود. بحث بمبباران دادهها و نه دادههاي پردازش شده يا همان اطلاعات و به نوعي دانش که لايههاي متلاطم و شگفت انگيز علوم و بطور کلي راهيست براي پرورش لايههاي دروني ذهن و ساختن نوعي نگاه در مسير رشد و تکامل.

وقتي که چنبرهاي از پرسشها که ما را محاصره ميکند، متوسل شد به کتابي ميشويم براي پاسخ دادن.

هم دنياي مجازي خواندن کتاب و هم کلاسيک دامنه کلمات يک فرد کتابخوان بسيار وسيع ميکند و استفاده از آن را افزايش ميدهد.

ولي با وسعت دنياي مجازي، فضاي سنتي را براي نسل کنوني بسيار دشوار ميکند.

وقتي ميتواند يک کتاب را به صورت پادکست، چشمش را ببندد و با گوش بشنود، اين نسل را با نسل قبل متفاوت ميکند.

بنابراين شيوههاي سنتي و نمايشي خود به خود به کناري گذاشته ميشود، زيرا مخاطبان فضاي مجازي به مراتب بيشتر از فضاي سنتي شده است.

در کشور ما کتابخواني به دلايل مختلف بيمار است و در اولويت اول قرار ندارد و به دلايل زياد نخواندن کتاب هم براي خودش کتابي ست.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1062)

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

سيروس شيبو: خودم را  ميان خاطرات ديدم، گرم و صميمي، همه بودند، خيلي شلوغ و پر سرو صدا، همه چيز در ذهنم موج ميزد. دم دروازه شلوغ بود، پلاکارت سينما را نگاهي انداختم فيلم سلطان قلبها، تعريفش را زياد شنيده بودم به خودم گفتم شب با دوستانم برم سينما فيلم قشنگيه. چشمم به مجسمه...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

حسين زيرراهي: مهمترين معيارهايي كه در ذهن نوجوانان هنگام انتخاب رشته تحصيلي شكل ميگيره علاقه، استعداد و توانمنديها، بازار كار و پرستيژ يك رشته است. البته در آموزشهاي موفقيت و رشد فردي معيارهايي چون بازار كار و پرستيژ جايي ندارد و در عوض ارزشها و ...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمود قدسي : بچه ها ميگفتن دوتا سياه از آبادان اومدن بوشهر و رفتن تمرين شاهين، رزمي و توراني. ما که کنجکاو شده بوديم روز تمرين شاهين رفتيم ديدن تمرين شاهين. درست بود، يک سياه بلند و باريک به نام رزمي و يک سياه کوتاه و يه کم توپر بنام توراني.رزمي که دفاع وسط بازي ميکرد با ...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 به عنوان يک معلمِ  دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

دکتر علي صالحي: بيشتر كتابهايي كه تاكنون به فرهنگ عامه منطقهاي خاص پرداختهاند، كشكولوار همه چيز را در هم و برم و قاطي، در خود جاي دادهاند و اين همه چيز واقعاً «همه چيز» نيست. از هر موضوعي نمونهاي آوردهاند، از آشپزي و ادوات آن گرفته تا مسايل كشاورزي و مراسم عروسي و متلها و لالا ئيها و  … و پر واضح است كه كارِ گرد آوردن كامل فرهنگ عامه توان و مجالي بسيار بيش از نيرو و زمان يك نفر نياز دارد...

ارسال شده 7 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

زندگی آگاهانه: رضايت از زندگي

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

شايد بتوان گفت هيچ موضوعي به اندازه يادگيري روشهاي شادزيستي در بين مردم طرفدار ندارد. حتي موضوع جذاب موفقيت هم به اين اندازه خواهان ندارد. چون افراد پا به سن گذشته يا كساني كه به موفقيتي نسبي در زندگي دست يافتهاند در جستجوي موفقيت نيستند. ولي از نوجوان 15 ساله گرفته تا افراد دم مرگ دوست دارند روشهايي براي بالا بردن ميزان رضايت و شادي در زندگي ياد بگيرند. اين واقعيت نشانگر اين است كه زندگي انسان بصورت کلي شاد و رضايت بخش نيست. نتيجه تحقيقات هم اين موضوع را اثبات كرده است: ما تقريبا 70 درصد از زمان عمرمان شاد نيستيم. نير ايال نويسنده كتاب "مديريت توجه" چهار دليل براي عدم رضايت ما از زندگي بر ميشمارد: ملالت، منفينگري، نشخوار ذهني و سازگاري با لذت.

ما انسانها به محض اينكه كاري براي انجام دادن نداشته باشيم حوصلهمان سر ميرود. به دنبال آن هم سعي ميكنيم به لذتهاي زودگذر روي بياوريم. نتيجه اينكه بيشتر 25 وبسايت اول كشور امريكا روشهايي به مردم عرضه ميكنند تا از ملالت فرار كنند. موضوعاتي مانند اخبار، شايعات سلبريتي ها يا تعاملهاي كوتاه با ديگران.

عامل دوم يعني منفينگري هم بصورت غريزي با ما است. چيزهاي منفي بيشتر به چشممان ميآيد، خاطرات بد را راحتتر از خوب به ياد ميآوريم و كلا ترجيح ميدهيم ديدي منفي داشته باشيم تا مثبت. اين ويژگي تاثير تكاملي در بقاي ما دارد. چون هرچند چيزهاي مثبت دلپذيرند ولي اين دوري از منفيها است كه ما را زنده نگه ميدارد.

نشخوار ذهني تمايل به فكر کردن در مورد تجربههاي ناخوشايند است. اشتباهاتي كه قبلا انجام دادهايم و در نتيجه آن ضرر و زيانهايي ديدهايم، يا تفاوت بين آنچه ميخواستهايم و آنچه بدست آوردهايم باعث ميشود مرتب آنرا در ذهن خود مرور كنيم. کارکرد نشخوار ذهني هم براي ما اين است که اشتباهاتمان را تكرار نكنيم و از تجربههاي ناخوشايند در آينده جلوگيري كنيم. ولي حالمان را هم بد ميکند.

سازگاري با لذت به قول ايال از بقيه بيرحمتر است. چون خوشايندترين لذتهاي ما را بعد از مدت كمي به چيزي عادي و بيمزه تبديل ميكند. روياييترين عشقها، لذت بخشترين تفريحات، لاكچريترين خانهها، ماشينها، هواپيماي شخصي و خلاصه بزرگترين آرزوهاي انسان خيلي زود برايش عادي و حتي بيمعني ميشود. البته اين عامل هم مانند سهتاي ديگر مزيتي تكاملي است. چون باعث ميشود انسان به دنبال هدفهاي جديد باشد. نارضايتي ناشي از اين عوامل حالت پيشفرض ذهن ما است و اگر نبود شايد نسل انسان منقرض شده بود. در عوض مسبب پيشرفتهاي ما و همينطور خطاهاي ما است. ميل سيريناپذير ما به بيشتر باعث شده است فناوريهايي اختراع كنيم كه دنيا را به آنچه اكنون ميبينيم تبديل كند. در نتيجه واقعا بد نيست كه احساس بدي داريم چون اين چيزي است كه انتخاب طبيعي در وجود ما گذاشته است و همزمان باعث بقا و پيشرفت ما است. بايد اين اين فكر غلط را كنار بگذاريم كه اگر شاد نيستيم زندگي عادي نداريم. بلكه دقيقا برعكس است. دانستن آن باعث ميشود از تلاش بيهوده براي جستجوي شادي و رضايت هميشگي دست برداريم. ضمن اينكه موتور محرکه پيشرفت و موفقيت ما در زندگي است.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1058)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

تصاوير را از نزديک ميديدم، بازيهاي متنوع ناخدا با محل قرارگيري خط افق در بردار تصويري، گوناگونيِ روايتهاي صامت و نقاشانه، واقعگرايي و همزمان پرداختن به موضوعات و داستانهاي غيرواقعي مثل افسانهي بوسلامه، کاربست رنگ در نسبتي خوشايند با معماري و حال و هواي بوشهر، آزاديِ نائيو و همزمان شکلي از وفاداريِ به نحوهي انگاردنِ موضوعات تصوير و زاويه ديدها و لنزهاي متنوع به روشني مشهود بود. در واقع من شيفتهي تمام اين تنوعهايي شدم...

ارسال شده 8 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

زير پوست گناوه چه ميگذرد؟

الياس احمدحسينی

چهارم شهريور 1402 احمد محمديزاده استاندار بوشهر به سالن بهزاد گناوه آمد و بدون توجه به درخواستها، سوالات و اعتراضات مردمي که از مشکلات، بيعدالتي و بيتوجهيها جانشان به لبشان رسيده، در کمال بيخيالي و بُهت کساني که او را همشهري و افتخار خود ميدانستند، سالن را ترک کرد.

تَرَک و شکافي که روز به روز بين مردم و حاکميت عميقتر ميشود. در چند سال اخير اتفاقاتي در گناوه افتاده که هر کدام ميتواند عامل خشم و فوران مردم باشد. وضعيت اسفناک و آمار مرگ و مير شبکه بهداشت و درمان و بيمارستان گناوه، تغيير کاربري فضاهاي سبز و تصاحب زمينهاي مردم براي ساخت مسکن ملي، دخالتهاي استانداري و فرمانداري در شوراي شهرو بلاتکليفي مردم، تخريب بازارچه 250 دستفروش (روبري تالار هنر)، انتقال سند زمين فرودگاه به مسکن و شهرسازي به طور پنهان و بدون طي کردن روال قانوني، غرق شدن همزمان سه نوجوان در ساحل به دليل نبود امکانات پيش پا افتاده نجات غريق، فشار روز افزون اقتصادي به خانوادهها و جلوگيري استانداري از سفر تجاري لنجها و ملوانان، محدوديت شديد تهلنجي با عنوان «ساماندهي» و نابودي اقتصاد بنادر جنوب، اخذ مالياتهاي کمرشکن از بازاريان، آمار بالاي توقيف خودرو و جانباختگان خط شوتي، آلودگي نفتي دريا و سرازير شدن فاضلاب شهري به دريا، کلنگزنيهاي بيحاصل و وعدههاي پوچ و... تنها گوشهاي از درد و رنج ومسايل و مشکلاتي است که نه تنها حل نشدهاند بلکه به روشهاي مختلف بر آنها سرپوش گذاشته ميشود و روز به روز بر دامنه مشکلات افزوده ميشود.

نگاهي به مشتهاي گره کرده و گردنهاي متورم از عصبانيت تعدادي از مردم در سالن بهزاد خطاب به مسيولين در «هفته دولت» نشان از خشم فرو خورده شده حاصل از بيتوجهي به مطالبات شهروندان است. مطالبات انباشتهاي که اگر همچنان ادامه پيدا کند مستعد فوران و خشونتي غيرقابل پيشبيني خواهد شد./ گناوهآنلاين

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

اصل چهار ترومن سيل گونيهاي گندم را به شهر قحطيزده ما سرازير کرد، آثار جنگ جهاني، خشکساليهاي پي در پي، بيکاري و بيماريهاي واگيردار و غيرواگيردار همه جا را به فلاکت انداخته بود. بوشهر، شهر بندري ما با آن هواي گرم و مرطوب، مصيبتش دو چندان بود. روزگار به سختي ميگذشت، به دست آوردن لقمه ناني بسيار سخت بود، اغلب مردم توانائي خريد و سير کردن شکم خانواده خود را نداشتند..

ارسال شده 8 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

 

درياي پارس، نياز به ناخدا دارد

جواد غلام نژادجبري

سال 1399 طرحي براي شيلات و اداره بندر بردم که سالفه تشکيل بدهيد(سالفه به معني هيئت يا مجمع است).

در سالفه ناخدايان قديمي با تجربه که تعداد اعضاي آن بين 5،7 و 9 نفر مي باشد، تشکيل مي شود. کار اين ناخدايان اين است که به عنوان افراد باتجربه دريايي در کنار کارشناسان دريايي باشند. دريانوردي يک کار تجربي است بايد دريانوردي و درياپيمايي کنيد. تا موقعي که پا درون دريا نگذاشتهايد، يعني بادگير نپوشيد و به دريا نرفتهايد، چگونه ميخواهيد براي دريا و دريانورد تصميم بگيريد؟ در اين صورت فقط تصميمات بسيار ضعيف ميگيريد که دود آن اول به ضرر دريا و بعد در چشم دريانوردان ميرود. ناآگاهي هر دو طرف مي باشد يعني هم براي دريانوردان و هم براي کساني که مسئول اين دريانوردان هستند و با دستوراتشان و تصميمات اشتباه در اين سالها که فقط از روي ناآگاهي ميباشد صدمات جبرانناپذير و غمناکي را براي دريا به ارمغان آوردهاند.

اين طرح در اصل محيط زيستي بود يعني محيط زيست دريايي را احيا ميکرد و متاسفانه مورد موافقت قرار نگرفت. صيد بي رويه و به خصوص صيد ترال که هنوز در ايران حذف نشده است، در حال نابود کردن دريا هست. صيد ترال را ژاپنيها ساختند و بعد از مدتي آن را حذف کردند و اسمش را گذاشتند «اتم‌‌     دريايي» چون موقعي که تور ترال کشيد ميشود، بستر دريا را نابود ميکند، مثل اتم که هر جا بخورد نابود ميشود و سالها زمان مي برد تا محيط زيست دريايي بتواند خودش را احيا کند.

حالا بمب اتم دريايي در تابستان به مدت 30 تا45 روز آزاد ميشود. ولي واقعيت اين که در اين چند سال هر روز در دريا از شناور کوچک تا کشتي ها بزرگ در حال کشيدن تور ترال در دريا هستند. يعني بمب اتم دريايي هر روز در حال نابود کردن بستر دريا مي باشد. در اين 3 سال شاهد انقراض گونههاي بسيار زيادي از آبزيان بوديم که بعد از صيد بيرويه، آلودگيهاي نفتي، حوضچههاي ميگو و ماهي، آب شيرين کن، کشتي لايروبي و... ‌‌همه دست در دست هم دادهاند تا نيلگون آرامش بخش خليج پارس را نابود کنند...

(نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1054)

 

 

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

جنگ دلوار تلخ ترين فراز تاريخ جنگ جهاني اول براي انگليسي هاست. آنها که در اکثر جبهه هاي جنگ فائق شده بودند و نيروهاي دلواري را به چشم نمي آوردند، در يک تهاجم اوليه و بمباران اين روستا با گلوله هاي توپ که وزن آنها قريب به 96 کيلوگرم بود موفق شدند دلوار را تسخير کرده و از اين بابت خود را آسوده يافتند که بالاخره دشمن ديرين خود را نابود نمودند...

ارسال شده 8 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

 نادر اقدام:  صبحها بعد از اتمام بازي به خصوص در روزهاي گرم تابستان بستگي به بازيهاي رايجي از قبيل چوکيلي، هاکي، هفت سنگ، جزبازي، گل بگيرشده، تنگسه، فرفره و کاغذ هوا که دستساز خود بچهها بود، تيرمايه بازي، دوچرخه سواري، گاري بازي، و تشتک بازي به دريا ميرفتيم. معمولاً روبروي تجارتخانه مرحوم محمد ملکمي (پدر مرحوم هوشنگ) و کنار کارخانه يخسازي مرحوم وزيري (پدر محمد) از پلههاي سنگي...

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12

آخرین اخبار

پربیننده ترین