به عنوان يک معلمِ دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...
اثر ارجمند «واسموس در عقبنشيني» از سيديحيي حسيني، به دوراني تلخ، اما پر غرور ميپردازد، دوراني که رييسعلي به شهادت رسيده، پيکر مطهرش در انتظار انتقال به وادي السلام نجف است، و همرزم نامآورش، سردار جاودانه دشتي، خالو حسين پولاد هم با تن زخمي و پس از نبردي حماسي در کوه قزي، به غربت اسارت رفته، اما ديگر سران قيام نيز وضعي بهتر از اسارت ندارند...
دختران، طلاق و زن زيادي
دکتر سعيد معدني
جلال آل احمد کتابي دارد به نام زن زيادي. اين کتاب شامل مجموعه قصه هاي کوتاهي است که يکي از قصه ها «زن زيادي» است.
آل احمد با همان نگاه تيزبين خود مشکلي را طرح ميکند که دختران ما در جامعه از آن رنج ميکشيدند و رنج ميکشند.
روايت قصه آل احمد سرنوست دختري است آبله رو و کچل که از کلاه گيس استفاده ميکند. مردي که پايش شَل است و ميلنگد و عينک ته استکاني ميزند و با عصا راه ميرود و هزار عيب دارد!، به خواستگاري دختر ميآيد. به او ميگويند که دختر اين عيب را دارد و از کلاهگيس استفاده ميکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرايط را ميپذيرد. عروسي سر ميگيرد، دختر نگونبخت به خانه شوهر ميرود. اما مورد بيمهري و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و در پي آن شوهر قرار ميگيرد. سرانجام پس از مدتي طلاق ميگيرد و به خانه پدر ميآيد... .
تلخي قصه همين جاست!
او در خانه پدر ديگر جايگاه ديروزي و قبل ازدواج را ندارد و حالا ديگر همه به او به عنوان يک غريبه و يک «زن زيادي» نگاه ميکنند. به عبارتي دختر تا زماني که خانهي پدر است حتي اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش، کمد و وسايلاش و... مشخص است و احترام دارد. اما وقتي پس از ازدواج و مدتي زندگي متاهلي، طلاق ميگيرد و مجددا به خانه پدر برميگردد، انگار يک زن زيادي در خانه قدم ميزند. به خصوص اگر خواهر و برادر ديگري هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگينتر است و رنج زنان مطلقه بيشتر ميشود.
آمارها نشان ميدهد در سالهاي اخير بيشترين طلاق در تاريخ ايران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج يک طلاق رخ ميدهد. افزايش اين آمارها نشان ميدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههايشان چه رنجهايي ميکشند. البته بيشک اين رنجها براي مردان جدا شده هم هست که مجال ديگري براي پرداختن به آن ميطلبد.
نکتهاي را هم بايد اضافه کنم اين است که؛ امروزه به واسطهي تحولات اجتماعي با پديدهي طلاق به عنوان يک انتخاب، معقولانهتر برخورد ميشود. ولي در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اينگونه نبود. زن بايد با همه رنجها و ناملايمات و تحقيرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهي شوهر ميماند و ميساخت. حتي اگر به قيمت جاناش تمام ميشد.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)
حسين شادکامي: هنو ترس تو دلوم بود ولي در حياط مدرسه پر از بچههاي قد و نيم قدي که ديدم آروم گرفتم و ديگر خوم تنها نبودم در آن سوي حياط مدرسه بزرگترها با هم گرم گپ گفت بودند و ما بچههاي اوليها يک کناري براي خومون آنها را سيل (تماشا) ميکرديم. چيزي نگذشت که زنگ توسط ناظم آقاي سيفزاده که معلم ما اوليها هم بود، زده شد...
تصاوير را از نزديک ميديدم، بازيهاي متنوع ناخدا با محل قرارگيري خط افق در بردار تصويري، گوناگونيِ روايتهاي صامت و نقاشانه، واقعگرايي و همزمان پرداختن به موضوعات و داستانهاي غيرواقعي مثل افسانهي بوسلامه، کاربست رنگ در نسبتي خوشايند با معماري و حال و هواي بوشهر، آزاديِ نائيو و همزمان شکلي از وفاداريِ به نحوهي انگاردنِ موضوعات تصوير و زاويه ديدها و لنزهاي متنوع به روشني مشهود بود. در واقع من شيفتهي تمام اين تنوعهايي شدم...
نارضايتي مردم از قطع مکرر آب آشاميدني در بوشهر
مهدي فقيه: در حاليکه رئيس دولت سيزدهم در سفر به استان بوشهر با افتخار اعلام نمود که مشکل قطع آب آشاميدني استان بوشهر با اقدامات انجام شده در دولت، رفع شده است، اما مردم بوشهر همچنان با لولههاي خالي از آب آشاميدني روبرو هستند و در اکثر ساعتهاي روز، آب قطع و همچنان سهميه بندي آب برقرار است.
اعتراض به قطع روزانه آب آشاميدني در استان بوشهر مورد اعتراض مردم واقع شده است، اما سکوت مديران آب در اين خصوص همچنان ادامه دارد و معلوم نيست که چه اقداماتي براي رفع اين مشکل اساسي مردم استان بوشهر نمودهاند! يا شايد هم منتظر پايان تابستان و کاهش مصرف آب هستند تا با گذر زمان اين مشکل قدري کم شود.
هواي گرم تابستان بوشهر همراه با قطع مدام و دراز مدت آب آشاميدني، زندگي را در اين استان سختتر نموده است.
مديراني که با گزارش غلط به رئيس دولت، باعث شدند تا ايشان به اشتباه يک وعده بزرگ را به مردم استان بوشهر بدهند، الان در مقابل وضع پيش آمده، چه پاسخي دارند؟
ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...
بازار ماهي فروشان، برازنده شهر بوشهر نيست
حسين شادکامي
بنادر در جهان يکي از نشانههاي الگوي توسعه کشورهاست که ديده ميشود. بنادر پل ارتباطي کشور با ساير ملل جهان از گذر آبي است و نقش بسزايي در توسعه و رشد کشورها دارد.
استان بوشهر به خصوص شهر بوشهر که از دير باز بندر خوانده، با نام نشان شناخته شده با ساير بنادر جهان مثل مارسي، موناکو، فرانکفورت، بمبي، کراچي، شانگهاي، بارسلونا، جنووا، معروف است. يکي ديگر از الگوهاي توسعه، دريا محوري در بخش صنعت شيلاتي است که از قديم ايام تا امروزه در شهر بوشهر با زير ساخت شش اسکله و بندر صيادي (جفره، جلالي و شغاب، هليله، بندرگاه، جبري، صلح آباد و جزيره شيف) که بيشترين سهم ازماهيگيري در استان در اين شهرستان مي باشد، فاقد هر گونه بارانداز مناسب و مکان بازارحراج و بازاريابي آبزيان است (بيش از 65 درصد صيد استان) اين بازار که کاملا سنتي و غيربهداشتي و بدون ارزش افزوده بر محصول واقع در مرکز شهر با مساحتي کمتر از 2000 متر مربع که شامل بارانداز تخليه و بارگيري عمده فروشان و بين 40 تا 50 فروشگاه فعال عرضه ماهي که روزانه بيش از 50 تا 100 تن محصول جابجا و عرضه مي شود که هيچگونه امکانات عمل آوري بهداشتي و سردخانه اي و نگهداري و دفع فاضلاب مناسب و ضايعات، تهويه مطبوع برخودار نيست. لذا اين مکان با بوي تند آمونياکي و زننده تا فاصله يکصد متري اطراف خود در بر مي گيرد و براي هر رهگذري غير قابل تحمل ميسازد و نيز به ساير کسبه و بازار ميوه فروشان و پوشاک (بازار صفا) را که تحت تاثير اين بوي نامطبوع و آزاردهنده اي روبرو ساخته و مکاني غيربهداشتي که ارتباط مستقيم با امنيت غذايي و کيفيت محصول عرضه شده دارد تاثير گذار است و تاکنون تصميمات جدي در اين خصوص گرفته نشده است. هر چند که طرح تفضيلي استاندارد اين بازار در پس کرانهاي اسکله صيادي جفره در حال تاسيس که ميتواند مکان مناسبي که در طرح آمده به عرصه ظهور رساند و اين شهر از بلاتکليفي وضعيت موجود بيرون آيد. لذا مسئولين شهري ارتباط با اين مقوله که مي توان از سازمان جهاد کشاورزي، سازمان شيلات، سازمان صمت، بهداشت محيط زيست، فرمانداري، شوراي شهر، شهرداري، اتحاديهها و تعاونيهاي صيادي و اتحاديه اصناف و فروشندگان، انتظار داشت تا جهت نشان دادن توسعه شهري الگوي خوبي براي کشور و رفع معضل بافت شهري که جلوهاي خوبي ندارد بر طرف سازند تا اين نابساماني مشمئز کننده که ساليان سال اين شهر با آن گريبانگير است، رفع شده و بتوان چهره زيبايي از بافت شهري را به رخ بکشانيم و امنيت غذايي را به مردم اين ديار باز گردانيم.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم- شماره 1055)
معاون فرهنگي اداره ارشاد استان بوشهر خبر داده که 10 واحد در راستاي اجراي قانون منع به کارگيري اسامي بيگانه در استان پلمب شدند. در زماني که به خاطر وجود تحريمها و افت ارزش ريال و کاهش قدرت خريد مردم و... کار اقتصادي مردم به مشکل خورده و مغازهداران با انواع و اقسام فشارها روبرو هستند بطوريکه برخي عليرغم سرمايهگذاري کلان، حتي از عهده اقساط و اجاره و گرداندن مغازه هم برنميايند..
غلامرضا شريفيخواه: در زمانهاي بسيار قديم و قبل از احداث آب انبار قوام، ساکنان مردم بندر بوشهر براي تهيه آب آشاميدني از چاههاي منطقه اُندر بندر، باغ ملا، ريشهر، هليله، بندرگاه و... همچنين از قنات، به وسيله کساني که کارشان سقايي بود و با داشتن الاغ و با حمل دو الي سه مشک بزرگ پر از آب از راههاي خاکي و يا گلي و شُلي از چاههاي مناطق مذکور با فاصلههاي چندين کيلومتر آب را به داخل شهر ميبردند
مهرباني با خود
حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي توسعه فردي
بعد از بروز بيماري نکروز عفوني حاد هپاتوپانکراس (AHPND) طي سالجاري در مزارع پرورش ميگوي کشور، پرورش دهندگان دچار خسارت و آسيب فراوان شده اند و تصميمات کميسيون محترم ميتواند در احيا و بازگشت دوباره ميگوي پرورشي بر مسير توليد بسيار موثر واقع شود لذا اينجانبان پرورشدهندگان عضو اتحاديه پرورش ميگو در خواستهاي خود را به شرح ذيل تقديم ميداريم...
دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر زادگاه ما و اجداد ما، بوشهر مجموعه و گنجينهاي طلايي از: شيلات و دريايش، نيروگاه اتمي و برقش، نفت و جزيره خارگش، گاز و بندر عسلويهاش، حافظان قرآن دشتياش، بندر دلوار و رئيسعلياش، گناوه، ديلم و مردمان با صفايش، نخلستان و خرماي...
- چه شد که به عکاسي در طبيعت علاقمند شديد؟ من فرزند نخلستان هستم و در شهري شبه جزيرهاي نخلستاني بزرگ شدم، در کوهستان ستبر بيرمي نفس کشيدم و در زيباييهاي استان عزيزم بوشهر هميشه غوطهور بودم، قطعا تلفيق علاقه به عکاسي و طبيعت اين راه را به پيش پايم باز نمود...
شاهرخ تنگسيري: روزي که دست سرنوشت گسلِ ناکو پاکستاني گرفت و بندر به بندر کشوندش تا تابُکِ اسکلة جبري کرد جمو مينووي هم مث همه ي جاشوا لنگوته ش دور قِدش بيد و پيچانه ش تو دسش تو خور دي سيفو از جهاز پياده شد و پاش نهاد رو خشکي تا يه کارکتر ديگه به قصه و آدماي بندر اضافه بشه، يه راست رفت پاسگاه و خوش به استوار بکتاش معرفي کرد و فهميد که حدش تا برج مقومن...
ابراهيم مهدي زاده: آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اينگونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطهاي باجامعه شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟ کدام يک؟ ميگويند پديدارشناسي همة گفتمانها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين ميکند.
حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...
در اين شماره نسيم جنوب با توجه به نقش و جايگاه شادروان رضا ماهيني که از نسل دوران طلائي فوتبال بوشهر بود، به طور ويژه و از زواياي مختلف، پذيراي مطالب و سوگنامه دوستان و همبازيها و ورزشنويسان بويم، تا اداي احترامي کرده باشيم به ورزشکاراني که با وجود محروميت وکمبودها، خاطرات زيبا و به ياد ماندني را براي مردم بوشهر رقم زدند...
جعفر درايي: سال1358 اوايل زمستان بود و مدرسه باتک کلاس اول راهنمايي با23 دانش آموز در اين سال آغاز بکار نموده بودم. دانش آموزان از سه روستاي نخل تقي عسلويه و بيدخون بودند که در سالهاي بعد از زباز و دهنو و اخند و کلات هم به اين مدرسه اضافه شدند ... اين سال مدرسه، با دو دبير اداره مي شد، من و غلامرضا اسدي که از بندر طاهري بوديم...
خبر مي رسد که دادگاه اداري (هيات رسيدگي به تخلفات اداري) طي حکمي، محمود ملاکي بازرس کانون صنفي معلمان استان بوشهر را به انفصال دائم از خدمت محکوم نموده است. به گزارش کانون صنفي معلمان استان بوشهر از آنجا که سابقه کار محمود ملاکي زير بيست سال مي باشد (19 سال) صدور اين حکم منجر به اخراج کامل وي شده و بازنشستگي شامل وي نمي شود.
غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...
زندگی از دیلم تا عسلویه زیر تیغ لایحه دولت و قانون مجلس
داس دولت و چکش مجلس بر تهلنجی
مرتضی خضری
دوست هم دانشگاهي ام مدام اين را تکرار مي کرد که ادبيات زندگي است. من تا همين چند ماه پيش فکر مي کردم اين فقط سخني انتزاعي است. اما حالا دريافته ام که راستي خود زندگي است. من با ادبيات از انزواي خودخواسته ام بيرون آمدم و با مردم به راه افتادم. حس کردم با شعر مي توانم حرف هاي ناگفته بخشي از مردم را به تصوير بکشم...
هاشم هاشم زاده: هنوز تمامي جمعيت وارد نشده بود، که شعارهائي بر عليه استبداد و ديکتاتوري حکومت داده شد. در اين زمان مامورين گارد دانشگاه بلافاصله درب سالن را بسته و افراد بيرون را با خشم و فرياد از دانشگاه بيرون راندند.داخل سالن اما، غوغائي برپا بود. سعيد سلطانپور بخاطر همدلي با افراد بيرون که به نظر ميرسيد بعضا مورد حمله قرارگرفته و يا بازداشت شده اند، از اجراي برنامه سر باز زد و با تشويق ممتد حاضرين مواجه شد...
غلامرضا شريفي خواه: در سال 1329 خورشيدي بود که پدرم مرا براي کلاس اول در مدرسه بوذرجمهري که برگرفته از نام بزرگمهر که وزير و حکيم دوره ساساني بود، اسم نويسي کرد و اين مدرسه قديم در آخر خيابان شاپور (ليان) امروز واقع بود که سر در آن ضلع غربي شهر بوشهر در کنار خيابان پهلوي (معلم کنوني) و بچه ها تا کلاس نهم در اين مکان تحصيل مي کردند و سه کلاس ديگر هم براي اخذ مدرک ديپلم وارد مدرسه سعادت مي شدند.
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
ابراهيم مهدي زاده : سالهاي آغازين دهه چهل و پنجاه شمسي، سالهاي شعر و قصه و تئاتر و موسيقي و رشد ورزش و به ويژه فوتبال و آمدن تيم هاي مرکز و شروع مسابقات باشگاهي در بوشهر بود. شناخت و شکوفايي استعدادهاي جوان، بازگشت بوشهر به جمع بنادر کشور و لنگر اندازي کشتي ها با ظرفيت بالا براي صادرات - واردات صنايع و توليدات داخلي، باعث رونق اقتصادي بوشهر شد...
برای تهیه کتاب با تلفن زیر تماس بگیرید
09177723909
ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....
استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...
غلامرضا شريفي خواه: قدمت بازار قديم در شهر بوشهر از تاريخ جديد بوشهر و شکل گيري و حاکميت خاندان آل مذکور يعني دورة زنديه شروع مي شود و با توجه به مشاغل مختلف از قسمت هايي تشکيل شده بود و در دوره حکومت قاجاريه يکي از مراکز اصلي اقتصاد ايران به شمار مي رفت، گفته اند کل بازار از حدود دويست و چهل باب دکان بوده و اين نوشته درباره قسمتي از اين بازار قديم است.
ابراهيم مهدي زاده: سال هاي تحصيلي 48 - 49 شمسي دبيرستان سعادت که تعطيل مي شد، مي زديم بيرون و مي آمديم کتابفروشي «مهرداد» خيابان شاهپور يا دفتر هواپيمائي سهامي يا نوشت افزار فروشي اميرکبير با مديريت جناب مهدي درزي که اين دو آخري مطبوعاتي هم بودند. کريم سينا، طاهر ايراني، باقي دشتي، جمشيد افروز ... کتابفروشي «مهرداد» پاتوق استاد باباچاهي بود و دوستان اهل ادبيات داستاني و شعر و عکاسي و سينما...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- هر ایرانی باید خارگ را ببیند
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- به احترام بیست و پنج سرباز، ایست خبردار!!!
- من يار آنانم كه زير آسمان كَس يارشان نيست
- مقالات نسیم جنوب در سوگ استاد حسن زنگنه
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- موضوع انشا: جوانی
- اشغال بوشهر در سال نهضتي
- عملکرد سالاری پاسخی به منتقدین
- تفکر رهاییبخش «با» و «بدون» مارکس
- تصاویر کلنگ زنی پروژه های عمرانی جدید در بوشهر
- خرفت خانه یا خانه سالمندان در بوشهر قدیم
- روایتی از «کربلای ۴» و رشادت شهید «محمد صمصامی» و غواصان گردان مالک اشتر