شاهرخ تنگسيري: روزي که دست سرنوشت گسلِ ناکو پاکستاني گرفت و بندر به بندر کشوندش تا تابُکِ اسکلة جبري کرد جمو مينووي هم مث همه ي جاشوا لنگوته ش دور قِدش بيد و پيچانه ش تو دسش تو خور دي سيفو از جهاز پياده شد و پاش نهاد رو خشکي تا يه کارکتر ديگه به قصه و آدماي بندر اضافه بشه، يه راست رفت پاسگاه و خوش به استوار بکتاش معرفي کرد و فهميد که حدش تا برج مقومن...
مهدي غضنفري: آکادمي اسکار درنود و پنجمين دورهاش و در دور مقدماتي 15 فيلم را براي بخش اسکار بينالمللي(خارجي) معرفي کرد که در نهايت 5 فيلم را براي دور نهايي برگزيد. نزديک Close (لوکاس دونت) / بلژيک: «نزديک» پيش از کانديداي نهايي شدن براي اسکار بين المللي (يا خارجي) جايزه بزرگ جشنواره فيلم کن نيز در کارنامه داشت. فيلم درباره رابطه دوستانه دو پسر نوجوان است که هم کلاسي هايشان آنها را قضاوت مي کنند و رابطه دوستانه شان را عاشقانه مي پندارند...
نسیم جنوب، شهراد ميدري
ممنون، خدا خيرت دهد، من شر نميخواهم برو
دست از سرم بردار، دردسر نميخواهم برو
اي قد و بالا مرمري، اي دلرباتر از پري
بيخود چرا دل مي بري، دلبر نميخواهم برو
مشتاقِ من را ديدن از کالسکه ات پايين نيا
من دختري در زيرِ باران تر نميخواهم برو
زحمت نکش، عشوه نيا، ابرو برايم کج نکن
چاقويِ دسته دار يا خنجر نميخواهم برو
سيب و انار آورده اي، انجير بار آورده اي
ممنون ولي من ميوه يِ نوبر نميخواهم برو
گيرم که تو گنجينهاي؛ الماسي و زر، خب که چه؟
من بي نيازِ ثروتم، گوهر نميخواهم برو
نه تو "ماتيلدا"يي نه من "پابلو نرودا"يِ توام
آغوشِ باز و چشمِ ناز و شر نميخواهم برو
کمتر نشان کن در خيالاتت برايِ من نگين
بابا مگر زور است انگشتر نميخواهم برو
هرچند داري نقشِ خود را خوب بازي ميکني
شرمنده يِ لطفِ تو، بازيگر نميخواهم برو
لازم نکرده باز بنويسي : "سلام اي بهترين"
يک واژه هم از تو در اين دفتر نميخواهم برو
خنديدي و گفتي بداخلاقي نمي آيد به تو
گفتم قبول اما تو را ديگر نميخواهم برو
دکتر سجاد بهزادي: برنامه توسعه اي که ما را بين المللي نکند مبناي پايداري نخواهد داشت. به قول دکتر سريع القلم "اصول توسعهيافتگي جهاني و جهانشمولاند." برنامه توسعه اي که نتواند طبقه متوسط جامعه را نجات دهد، هرگز سالهاي روشني را به ما نشان نخواهد داد. توسعه يعني اينکه طبقه متوسط جامعه ميدان دار حوزه عمومي باشد و دغدغه نيازهاي معيشتي نداشته باشد...
به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند... خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند...
نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگويي)، کي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنين)، گنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباش)، به شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبر)، بدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحد)، به ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژاد)، معلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)
دوست هم دانشگاهي ام مدام اين را تکرار مي کرد که ادبيات زندگي است. من تا همين چند ماه پيش فکر مي کردم اين فقط سخني انتزاعي است. اما حالا دريافته ام که راستي خود زندگي است. من با ادبيات از انزواي خودخواسته ام بيرون آمدم و با مردم به راه افتادم. حس کردم با شعر مي توانم حرف هاي ناگفته بخشي از مردم را به تصوير بکشم...
افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...
من در سال 1365 با رتبه 9 کنکور سراسري وارد رشته پزشکي دانشگاه شيراز شدم و سال 72 فارغ التحصيل پزشکي عمومي شدم و به مدت سه سال در مقطع عمومي در شهر خورموج طبابت کردم و سال 75 رشته تحصيلي تخصصي بيماريهاي داخلي در دانشگاه شيراز را براي ادامه تحصيل انتخاب کردم و پس از اتمام اين مقطع در دانشکده پزشکي بوشهر به عنوان هيئت علمي شروع به کار کردم و مجددا در سال 1385 رشته فوق تخصصي بيماريهاي روماتولوژي را در دانشگاه مشهد انتخاب کردم و در سال 1385 با اتمام دوره به بوشهر برگشتم و تاکنون هم در خدمت مردم استانم و دانشجويان عزيز هستم...
حسين نوري فيروزي: در يکي از زمستانها به چشم ديده بودم که چگونه عبدو با يک دست که چماق خيزراني با آن حمل مي کرد توانسته بود سه لوک مست با پوزه اي کف آلود که باهم درگير شده بودند را پس از يک ساعت درگيري از هم جدا کند. آن شب عبدوي جت که به او کُل دست هم مي گفتند...
یونس قیصی زاده
بالاخره نسيم جنوب به شماره هزار رسيد، هزار شمارهاي که از همان شماره اول نمي دانستيم شماره بعدي هم داريم و فرصت انتشار بعدي را ميدهند يا خير!
هزار شمارهاي که سعي کرديم مردمي باقي بمانيم و صداي آنها باشيم،
هزار شماره اي که سعي کرديم به اخلاق رسانه اي وفادار باشيم و نسيم جنوب را هزينه کينه و انتقام و تسويه حساب ها نکنيم،
هزار شمارهاي که خيلي ها براي رسيدن آن تا به اينجا سختي ها ديدند و هزينه ها دادند و مرارت ها کشيدند و شرمنده همه آنها هستيم....
فرزان اسدي: اوائل دهه 80 به واسطه شرايط کاري در اهواز زندگي ميکردم اما به بوشهر رفت و آمد داشتم.
هفته نامه نسيم جنوب به همراه ساير نشريات استان، از طريق خانه مطبوعات آن زمان که دکتر يونس قيصي زاده رئيس آن بود و به جرأت مي توان گفت دوره طلايي مطبوعات بوشهر بود، به دستم ميرسيد...
ناصر بوهندي: در آن زمان که عسلويه تازه ميزبان پارس جنوبي و در حال گذار به صنعتي شدن بود، نسيم جنوب سعي کرد زبان مردم عسلويه باشد و خبرنگار ويژه براي اين شهرستان بفرستد، گزارش جلسات شوراها و دغدغه هاي مردم اين منطقه...
دکتر محمود جمهيري: تا آن جا که بياد دارم و به لحاظ شرايط کاري در ارتباط با نشريه و مدير آن بوده ام همواره آگاهي بخشي، رسالت فراموش نشده نسيمي بوده است که گاه گاهي تبديل به طوفان ميشده است. هر چند که به رسالت نسيم بودن خود همواره پايبند بوده، و کمتر با گرد و خاک هاي متداول همراه بوده است...
دکتر جعفر حميدي: «نسيم جنوب» از بدو انتشار تا امروز هميشه خوشنام و حقيقت نويس بوده است. مطالب خوب، خبرهاي خوب، دانستني هاي با ارزش و مصاحبه هاي خوب هميشه در «نسيم جنوب» فراوانند.فکر نکنيد که اين هزار شماره آسان، راحت و بدون دغدغه انتشار يافته اند؟...
دکتر پرستا حيدري: يکي از اساتيدم در دانشگاه هميشه مي گفت از عادت کردن بترسيد. چون عادت تا زماني که ترک شود موجب صد نوع «مرض» غيرکشنده ولي شکنجه دهنده مي شود. براي همين حتي سعي کنيد مسير رسيدن به خانه يا پيادهروي بعدازظهرتان را هم گاهي عوض کنيد. ولي اعتياد نه! به يک موتور محرکه تشکيل شده از اراده و انگيزه پشت ماشينِ عادت مي ماند که مي برد ما را هرجا که خاطرخواه اوست....
شهرام شريفپور: بوشهر، شهر دوستي ها و آفتاب درخشان، شهر هفت رنگ تنيده درهم با درياي زلال و آرام بخش و خروشان خليج فارس با سواحل زيبا، شهر فرهنگهاي مختلف، هنرمندان، شاعران، نويسندگان، فيلمسازان، عکاسان با تاريخ و فرهنگ غني، شهر کوچههاي پيچ در پيچ که از هر سو بروي باز هم در تقاطعي بهم خواهي رسيد، شهر خيام خوانيهاي با شور و شعور، شهري که چه بخواهي و چه نخواهي...
اسماعيل بهبهاني: در دوران دبيرستان دوست و همکلاسي داشتيم که اهل يکي از روستاهاي ساحلي اطراف بود و براي ادامه تحصيل به همراه خانواده به بوشهر آمده بود. پدرش در همان منطقه لنج تجاري داشت و خانوادهاش از نظر مالي شرايط خوبي داشتند, اين دوست ما پسري بسيار محجوب و خوش اخلاق و البته بسيار کم رو وخجالتي بود به نحوي که بعضي ار دوستان و همکلاسيها از اين ويژگي او سوءاستفاده کرده و کارهاي شخصي خودشان را هم به او ميسپردند...
مردم گناهي ندارند؛ اين هم نشانه خوبي و بزرگ منشي بوشهريها است. بوشهريها در گذشته باندبازي نداشتند، هرچند نشانه هايي از آن کم کم شاهد هستيم! بدون باند و عضويت در مافياي قدرت نمي توان رشد کرد و يک بوشهري هرگز سرسپرده نيست! شايد اگر دنبال گناه بوشهري مي گرديد همين نداشتن سرسپردگي و آزادمنشي بوشهري است! بوشهري هرگز زير بار زور نمي رود و حرفش را رک و روشن مي گويد. هرگز براي رسيدن به جايگاهي چاپلوسي نمي کند. مال و دارايي و دنياپرستي و ... هرگز يک بوشهري را اسير خود نمي سازد....
به عنوان یک جوان ایرانی آرزو دارم که شایسته سالاری در کشور نهادینه شود و شرایط برای ورود جوانان شایسته به عرصههای مختلف کشور فراهم شود و هر جوان صاحب ایده حمایت شود تا بتواند کسب و کار خودش را راه اندازی کند و کارآفرین باشد. امید دارم تا بیش از این به اندیشههای جوانان خوشفکر و امتحان پس دادهای که توانایی خود را نشان دادهاند اعتماد شود تا بتوانند آینده ایران عزیزمان را پربارتر سازند..
از ما جوانان قدیم به جوانان امروز و فردا: مطالعه کنید. اگر می خواهید دچار هیچ نوع استبداد، استعمار و استحماری نشوید، بخوانید، بخوانید و بخوانید. امیدوار باشید. امید را در جانتان زنده نگهدارید، امید موتور محرکه روح آدمی است.آرمانهای بلند داشته باشید. زندگی بدون آرمان لطفی ندارد، لذتی ندارد. ...
یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان میتوانستند شاد باشند، میتوانستند بیدغدغه به دانشگاه بروند، میتوانستند پس از فارغالتحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آنجا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دستشان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرمزده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش میتوانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...
مینا درعلی: در این روزهای وانفسایی کرونایی و گرانی و تلخی اتفاقات عجیب و غریب در جهان چه طور میشود توصیهای به جوانان کرد،که مثمر ثمر باشد و تاثیر گذار!! جوان را اگر در رده سنیای طبقه بندی کنیم که در محدوده بیست تا سی سالگی باشد، باید گفت طلاییترین سالهای عمر را جوانان دارند، سالهایی پر از سرزندگی، نشاط، پر از بی قیدی نسبت به شکست و از دست دادنها، پر از یاد گرفتنهای خوب و بد و تجربه کردنهای...
حسین زیرراهی: متاسفانه یکی از باورهای غلطی که به خورد ما دادهاند این است که در هر کاری باید سالها دود چراغ خورد یا خاک کوزه گری بر تو بنشیند تا به درجه استادی برسی. من در این مقاله میخواهم ضمن زیر سوال بردن این دیدگاه؛ مثالهای نقضی از کسانی در قدیم و جدید بیاورم که زیر سی سال به درجه استادی در کار خود رسیدهاند؛ همچنین به شما بگویم چه کار کنید که خیلی زودتر از آن چه فکرش را میکنید در کار خود به درجه استادی برسید...
حسین حشمتی: آقای استاندار من به عنوان معاون پنجم شما می نویسم. این سمت تشریفاتی است که خودتان به خبرنگاران استان داده اید ومن با همین عنوان شروع کرده ام تا بدانید که ما جدی گرفته ایم. احمد محمدی زاده، امیر۶۲ ساله ای که زاده استان است اما به گفته ی خودش، ۴۲ سال ازعمر خدمتی خویش را به عنوان فرمانده یگان های مختلف سپاه در خارج از استان گذرانیده و ...
عبدالخالق ماجدی: یکی از مجادلات همیشگی و بی پایان در بین فلاسفه، بحث به روی مبانی و اصول اخلاق است. چرا و چگونه ما یک عملی را خوب یا بد می دانیم؟ معیار قضاوت و داوری های اخلاقی ما چیست؟ توماس هابز و جان لاک معتقد بودند که مبنای قضاوت و داوری اخلاقی ما، ریشه در «خودخواهی/خوددوستی» ما دارد و حتی در جایی هم که به دیگران کمک می کنیم...
دکتر سجاد بهزادی: آمار کسانی که ماهانه و یا سالانه ترک وطن میکنند، به صورت مدام در گوشه وکنار منتشر میشود وما میخوانیم و یا میشنوییم. اما آمار بخشی از جامعه که دلشان برای رفتن میتپد اما دستشان از رفتن کوتاه است را نمیدانیم. گفته میشود مهاجرت در ایران کشور را در آستانه یک بحران قرار داده است و به قول دکتر محسن رنانی "گوهر ایران در خطر است و کشور وارد مرحله فرسایش تمدنی شده است."...
برای مهاجرت با وکلای رسمی مهاجرت مشورت کنید و به یک وکیل هم بسنده نکنید. شرایط مهاجرت برای هر کس متفاوت است پس خود را با دیگران نسنجید. به عنوان نمونه جهت این که بدانید یک نفر عضو رسمی وکلای مهاجرت کاناداست یا خیر میتوانید از وی شماره وکالتش را بخواهید و این اصلا کار زشتی محسوب نمی شود. پس از آن شماره را در سایت وکلای کانادا چک کنید تا مطمئن شوید با یک وکیل رسمی طرف هستید...
دکتر عابدین عابدی زاده: مهاجرت موضوعی چندوجهی و پیچیده است اما میتوان با صراحت گفت که مسئله اصلی مهاجرت بیشتر متوجه کشورهای جهان سوم و کمترتوسعه یافته است! مهاجرت از ایران تقریباً از دو دهه قبل از انقلاب در ذهن و اندیشهی ایرانی به عنوان یک تحرک اجتماعی شکل منسجمتری به خود بست و هر دهه بر تعداد افرادی که اقدام عملی به مهاجرت از ایران داشتهاند رو به فزونی رفته است تا این که امروز..
یونس قیصی زاده : نیاز به عشق ورزیدن و احساس پیوند و تعلق داشتن، عاملی است که ما را به سمت ایجاد رابطه با دیگران و حفظ این روابط میکشاند. در فیلم «بهتر از این نمیشود»، «ملوین» شخصیت اصلی داستان که نقش آن را «جک نیکلسون» (بازیگر معروف فیلم دیوانه از قفس پرید) باز میکند، هیچ رابطه صمیمانه و رضایت بخشی با دیگران ندارد و همانند بقیه افراد برای برخورداری از یک زندگی مطلوب، نیاز دارد که حداقل با یک فرد رابطه رضایت بخشی داشته باشد اما وقتی در ارتباط با دیگران ناکام میشود، دچار رنج و ناراحتی شده و به رفتارهای وسواسی و اجباری دست میزند...
دکتر محمود دهقانی :در روزگار نوجوانی دانش آموزی قیل و قال مدرسه ایرانی دوبی که کبکم خروس می خواند، شادروان ابراهیم دهقانی (کل ابراهیم) به توصیه پدرم گفت تو که خوره کتابی در حیرتم چرا تا به حال "ژان کریستف" شاهکار "رومن رولان" را نخوانده ای. آدرس کتابفروشی آقای توسی را داد و گفت بگو عمو ابراهیم سلام می رساند. رفتم کتاب فروشی...
به باور من اشعار احمدخان دشتی پهلو به پهلوی شاعران بزرگی چون نظامی و جامی می زند. منظومه خسرو شیرین او نیز، که به تقلید از نظامی سروده شده است، از لطف و صفای دیگری برخوردار است. خسرو شیرین احمدخان دشتی در زیبایی و روانی، دست کمی از خسرو شیرین نظامی ندارد. در بحر هَزَج مسدَس سروده شده است. روانی سخن، زیبایی و تصویرسازی در شعر و کاربرد کلمات و جملات و فنون شعری، در منظومه خسرو شیرین از بسامد شایسته و بالایی برخوردار است...
در دنیای جدید، به موازات پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد پیدایش شاخه هایی از علم موسوم به علوم بین رشته ای هستیم. مثل این که شاخه های درختان علم آن قدر بزرگ شده اند که نه تنها به هم رسیده اند، بلکه با هم پیوند خورده اند و با این پیوند، شاخه های جدید سر بر آورده اند. سر در آوردن دانشجو از این شاخه های جدید می تواند یکی از عوامل موفقیت آن ها باشد. با این واقعیت، دانشجویی موفق تر و ماهرتر است که اشرافی حداقلی بر اصول و مبانی یک یا دو رشته..
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- موضوع انشا: جوانی
- قصه ننه معصومه و معجزه رنگها
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- پسر عبدوي جط، سر منوچهر آتشي را شکسته بود
- خاطره تصديق دوچرخه در بوشهر
- از نسيم شمال تا نسيم پرفروغ جنوب
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- چطور با استفاده از تئوري انتخاب، معلم مؤثرتري باشيم؟
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- خليج فارس؛ نام هزارهاي و کهنسال
- فردگرايانه و ديگردوستانه