طراحی سایت
جستجو:

غلامرضا شريفي خواهدبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

 حضور در بيش از  ده نمايشگاه انفرادي و گروهي در سطح استان و خارج از استان و برگزاري بيش از 50 ورکشاپ نقاشيخط در سطح استان، ارسال چندين اثر نقاشيخط در گالريهاي کشور ابوظبي و در حال حاضر در آموزشگاه هنري مشغول به تدريس اين هنر هستم.تازگي هم نمايشگاه گروهي بنده به همراه 15 نفر از هنرجوهايم در عمارت تاريخي دهدشتي برگزار شد که با استقبال کمنظيري روبرو شد...

ارسال شده 2 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي‌اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري‌هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي‌نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم‌زاده)، سال‌هاي سخت و سخت‌تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

شادروان پرویز هوشیار قبل از انقلاب، به حرفه عکاسي و فيلمبرداري علاقه داشت و از بنیانگذاران سینمای آزاد در بوشهر بود. نتيجه فعالیت هنری وی در آن سال‌ها، ساخت چند فيلم مستند 8 ميليمتري بود. درد و رنج مردم، خصوصا همشهريانش او را عذاب ميداد و سعي مي‌کرد آن را در قالب فيلم و عکس بيان کند.  از پايه‌گذاران انجمن بوشهري‌هاي مقيم مرکز بود و سعي زيادي در برپايي جلسات و رفع مشکلات همشهريان خود مي‌نمود...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (4)

ترس از موفقيّت

 

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

ميگويند شاگردي مكتبي بود كه معلم هرچه تلاش ميكرد الف را به او ياد دهد ياد نميگرفت و در همين درس اول مانده بود. روزها ميگذشت و معلم به روشهاي مختلف سعي ميكرد ولي وقتي از او ميخواستند الف را بخواند يا بنويسد ميگفت بلد نيستم. بالاخره معلم به اين صرافت افتاد كه اين عدم يادگيري عمدي است و علت را از او جويا شد. شاگرد جواب داد اگر الف را ياد بگيرم بعد بايد بقيه حروف الفبا و همينطور درسهاي ديگر را ياد بگيرم. در نتيجه مرتب كارهايم بيشتر ميشود. داستان موفقيت هم تقريبا هم چنين مسيري دارد. هرچه جلوتر ميروي كارهاي بزرگتري بايد انجام داد.

ديدن نتايج و دستاوردهاي آدمهاي موفق از دور زيباست و همگان خواستار آن هستند. كيست كه دوست نداشته باشد آقاي دكتر يا خانم مديركل خطاب شود؛ كتابهايش دهها بار تجديد چاپ شود؛ سوار بر ماشين آخرين مدل به مسافرتهاي آنچناني برود؟ ولي اين دستاوردها نتيجه كارهايي است كه براي آدمهاي عادي ترسناك است.

يكي از ترسهاي موفقيت حجم تلاشي است كه فرد بايد انجام دهد. در واقع آدم موفق هم به اندازه يك فرد عادي كار ميكند. ولي قبل از اين مرحله تلاشهاي زيادي به خرج داده است كه معمولا خيلي به چشم نميآيد. مثلا كسي كه دوست دارد پزشك شود وقتي متوجه ميشود چقدر كتاب قبل و بعد از كنكور بايد بخواند ترس بر او مستولي ميشود.

شايد بزرگترين ترس در مسير موفقيت خروج از دايره امن باشد. گام گذاشتن در مسير موفقيت متضمن خارج شدن از وضعيت امن فعلي و گام گذاشتن در مسيرهاي ناشناخته و مبهم است كه ممكن است در كوتاهمدت نتيجهاي هم نداشته باشد. همين باعث ميشود خيليها شهامت حركت در اين مسير را نداشته باشند. خيليها ميترسند اگر موفق شوند انتظارات از آنها بيشتر شود. مثلا ديگران از آنها درخواست كمك كنند يا حتي دزد اموالشان را ببرد. البته اينها احتمالاتي درست است. ولي سوال اين است اگر مال داشته باشيم و بخشي از آن را به ديگران كمك كنيم يا دزد ببرد بهتر است يا اصلا مالي نداشته باشيم؟

ترسهاي موفقيت برخي واقعي و برخي هم بخاطر خطاي مغز است. مثلا در مورد تلاش معمولا اينطور است كه افراد موفق در دورهاي از زندگي تلاش زيادي ميكنند ولي بعد ديگر نياز به آن حجم از تلاش نيست. با اين تفاوت كه كسي كه به موفقيت رسيده است هر زمان كه دوست داشت ميتواند ديگر كار نكند ولي كارگر ساده تا وقتي زنده است مجبور است هر روز هشت ساعت كار كند. در مورد حجم دغدغههاي فكري هم صرفا تفاوت بين نوع دغدغهها است. مثلا يك كارخانهدار به اين فكر ميكند كه چطور كارخانه بعدي را راهاندازي کند، آدم فقير به اين فكر ميكند كه فردا چطور شكمش را سير كند. فقط تفاوت در بزرگي و كوچكي دغدغهها، تصميمات و كارها است.

نكته مهم در مسير موفقيت اين است كه هرچه ما بزرگتر و موفقتر ميشويم مغزمان هم به همان اندازه رشد ميكند. ولي وقتي با مغز اكنونمان به زندگي يك فرد موفق نگاه ميكنيم انجام آن همه کار برايمان ترسناك ميشود.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

امير طالبي در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد 

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 اگر شکست بخورم چه؟ اين احتمالا اولين سوالي است که وقتي ميخواهيم دست به اقدام جديدي بزنيم در ذهن ما شکل ميگيرد. آمار شکستهاي انسانها در مقابل موفقيتهايشان نشان ميدهد

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : کسبههاي بازار انسانهايي از جنس آرامش و صداقت و شرف و مهرباني بودند و نام شان جاويد و يادشان گرامي باد. در هنگام صبح لنج هاي صيادي موتوري از جزيره شيف با ماهيهاي تازه و درجه يک در کنار ساحل که قهوهخانه کاکي در آن جا قرار داشت «تابوک» پهلو ميگرفتند. اين قهوهخانه مرکز معاملات و داد و ستدها و رفع اختلافات بين لنج داران بود که به کمک «مهدي و ماندني کاکي» اداره مي شد و محلي بود...

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

سيروس شيبو: خودم را  ميان خاطرات ديدم، گرم و صميمي، همه بودند، خيلي شلوغ و پر سرو صدا، همه چيز در ذهنم موج ميزد. دم دروازه شلوغ بود، پلاکارت سينما را نگاهي انداختم فيلم سلطان قلبها، تعريفش را زياد شنيده بودم به خودم گفتم شب با دوستانم برم سينما فيلم قشنگيه. چشمم به مجسمه...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

حسين زيرراهي: مهمترين معيارهايي كه در ذهن نوجوانان هنگام انتخاب رشته تحصيلي شكل ميگيره علاقه، استعداد و توانمنديها، بازار كار و پرستيژ يك رشته است. البته در آموزشهاي موفقيت و رشد فردي معيارهايي چون بازار كار و پرستيژ جايي ندارد و در عوض ارزشها و ...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا شريفيخواه: در دوران نوجواني اواسط دهه چهل شمسي تفريح برخي از بچه هاي بندر بوشهر، اين بود که با پاي برهنه (پتي) يا در کنار دريا ميگذراندم و يا رفتن به بازار قديم و دروازه شهر و بعضي اوقات هم با بچه هاي محل در ميداني جمع شده و مشغول به بازيهاي گروهي (دسته جمعي) مي‌‌شديم و خيلي خوش ميگذشت. تا اين که کم کم بزرگتر و به سينما علاقمند شدم. به قولي که در عامه مردم ميگفتند سينمارو، يعني عادت رفتن به سينما.

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 به عنوان يک معلمِ  دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 اثر ارجمند «واسموس در عقبنشيني» از سيديحيي حسيني، به دوراني تلخ، اما پر غرور ميپردازد، دوراني که رييسعلي به شهادت رسيده، پيکر مطهرش در انتظار انتقال به وادي السلام نجف است، و همرزم نامآورش، سردار جاودانه دشتي، خالو حسين پولاد هم با تن زخمي و پس از نبردي حماسي در کوه قزي، به غربت اسارت رفته، اما ديگر سران قيام نيز وضعي بهتر از اسارت ندارند...

ارسال شده 7 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

آن معلم آمد

او کسي نبود جز معلم مدرسه نامش که نمي دانستيم و او را آقاي معلم صدا مي کرديم. اصلا نمي دانستيم اهل کجاست؟ اما مي فهميديم که از شهر اومده، تازه از مکتب آسيد مصطفي فارغ شده و سواد خواندن و نوشتن بلد بوديم ولي از آداب مدرسه هيچ اطلاعي نداشتيم. دروازه مشهدي مح سن يا به زبان کتابي مشهدي محمد حسن که رحمت خدا بر او باد کلاس درسمان شد هرکسي به جاي نيمکت يک گوني همراه خود داشت، حتي عده اي همين هم نداشتند و روي زمين نشستند تا آقا معلم بيايد و درس را اگرچه مهر ماه نبود اما براي ما مهر بود و مهرباني همراه داشت شروع نمايد اولين روزي بود که با چهره ي معلم آشنا مي شديم او با متانت خاصي آمد و اولين روز درس شروع شد و او کسي نبود جز استاد بزرگوار جناب آقاي غلامرضا شريفيخواه

و امروز به چنين اساتيدي مفتخريم و آغاز ماه مهر و مهرباني را به همه دانشآموزان و معلمان خاصه اساتيد ديارم تبريک عرض مي نمايم.

چون تو بودي علم در من پا گرفت

دانش تو در وجودم جا گرفت

تا ابد مديونتم آموزگار

از وجودت علم دنيا را گرفت

* شاگرد هميشگي - غلامرضا خدادادي

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بعد از فارغ التحصيلي و اتمام دوره سربازي، براي خدمت به جوانان شهر و استانش، به سمت دبيري، در آموزش و پرورش بوشهر استخدام شد. آموزش به شاگردانش را با عشق و علاقه ي شديد، به عهده داشت. در نتيجه اين تعهد و تلاش، تقديم چهرههاي سرشناس به شهرمان شد. او زير فشار و تهديدهاي زيادي قرار داشت اما به کار خود ادامه مي داد. افراد بخيل و دشمنان آموزش، لحظهاي او را آرام نميگذاشتند تا اينکه اقدامات آنان به نتيجه رسيد و پرويز از آموزش و تدريس منع شد...

ارسال شده 7 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

طنين صداي گرم و دلنشين نوحه هاي محرّم و صفر و رمضان محمد شريفيان، نابغة نوحه و موسيقي در بوشهر، هنوز پس از سال ها در خاطره و ذهن مردم بوشهر، برقرار و پايدار است. او از نوحهخوانان سرشناس و موسيقيدانان زبردست روزگار خود بود که ايام محرّم عاشورا، اربعين، بيست و هشت صفر و ساير مراسم حسيني، در مسجد نو در محله شنبدي، صلح آباد، سنگي و چند محلة ديگر نوحه مي خواند...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدي: در جريان اعتراضات اخير مردم فرانسه، در يکي از تصاوير دختري را ميبينيم که در جريان غارت فروشگاه زارا با در دست داشتن چندين لباس خوشحال از مغازه بيرون ميآيد. در همين راستا بين هواداران احزاب چپ و راست مجادلات مفصلي در جريان است. چپها اين اعتراضات را طغيان طردشدگان و تهيدستان ميدانند که زير فشار سياستهاي اقتصادي نظام  ليبرال سرمايهداري در حال نابودياند و از طرف ديگر راستها هم در اعتراض...

ارسال شده 9 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در سوگ کاظم دهبان، پيشکسوت فوتبال بوشهر

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : در اواخر دهه چهل شمسي شرکتي به نام «هديش» در بوشهر بود که مسئوليت ساخت پايگاه  نيروي دريايي را داشت. در فصل تابستان گرم و شرجي طاقت فرسا، من و رفيق شفيقم (هاشم)، مدام با هم بوده و دوستاني که دست بر دوش هم و حتي پول جيبمان يکي بود و در رفاقتي نسبت به هم پيش دستي مي کرديم. در آن زمان اغلب دانش آموزان در تعطيلات مدارس در تابستان از کوچک تا بزرگ...

ارسال شده 10 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

آموزش رانندگي در بوشهر همراه با درس انسانيت

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)
ابراهيم مهدي زاده:نکته حائز اهميت آن است اين کتاب در برگيرنده تاريخ مختصر ادبيات داستاني ما از موسي نثري، صنعتي زاده کرماني تا اولين مجموعه "يکي بود و يکي نبود" جمالزاده، صادق هدايت، بزرگ علوي، علي دشتي، محمد حجازي ...تا نمايشنامه نويساني از قبيل دکتر ساعدي، بهرام بيضائي و اکبررادي است. ازهمه مهمتر شناسائي و معرفي شاعران انقلاب مشروطه از قبيل فرخي يزدي، عشقي، عارف، بهار، پروين اعتصامي و جايگاه شعر نو ايران و انقلاب نيما و شاگردانش از قبيل شاملو، اخوان، فروغ فرخزاد و سهراب سپهري است..
ارسال شده 12 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

در اين شماره نسيم جنوب با توجه به نقش و جايگاه شادروان رضا ماهيني که از نسل دوران طلائي فوتبال بوشهر بود،  به طور ويژه  و از زواياي مختلف، پذيراي مطالب و سوگنامه دوستان و همبازيها و ورزشنويسان بويم، تا اداي احترامي کرده باشيم به ورزشکاراني که با وجود محروميت وکمبودها، خاطرات زيبا و به ياد ماندني را براي مردم بوشهر رقم زدند...

ارسال شده 12 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

عليرضا مشايخ: مدرنيته در همه عرصه ها در فلورانس متولد گرديده است!؟ اغراق آميز است؟! شهري که جيوواني ويلاني( 1276-1348) مورخ، روزنگار وقايع و مرد سياست فلورانسي، جمعيت آن  را ( در سال 1338) ميلادي نود هزار نفر مي داند. اقتصاد شکوفا، مديريت شهري و آزادي شهروندان رونق اين شهر را که در سده دوازدهم استقلال يافته، فراهم نموده بود. «آزادي» مهمترين عامل پيشرفت در اين شهر قلمداد مي شد! 

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه: بازار سنتي قديمي در بوشهر که قدمت آن از دورة حکومت قاجاريه مي باشد که در آن جا علاوه بر دو راسته  اصلي به نام هاي معين التجار و رييس التجار بوده و به بخش هاي کوچک تري هم تقسيم شد و در هر بخش مربوط به صنفي بود که براي آسان خريد مردم شهر و حومه اطراف و ساکنين جزاير ترتيب داده بودند..

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (2)

غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که  دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي  رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگوييکي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنينگنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباشبه شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبربدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحدبه ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژادمعلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)

 

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم  به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر  است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه: در سال 1329 خورشيدي بود که پدرم مرا براي کلاس اول در مدرسه بوذرجمهري که برگرفته از نام بزرگمهر که وزير و حکيم دوره ساساني بود، اسم نويسي کرد و اين مدرسه قديم در آخر خيابان شاپور (ليان) امروز واقع بود که سر در آن ضلع غربي  شهر بوشهر در کنار خيابان پهلوي (معلم کنوني) و بچه ها تا کلاس نهم در  اين مکان تحصيل مي کردند و سه کلاس ديگر هم براي اخذ مدرک ديپلم وارد مدرسه سعادت مي شدند.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه  همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: سخن گفتن در باره کارنامه هنري و شعري استاد علي باباچاهي کار ساده اي نيست. دليل آن هم نگاه پويا، نوجويي، اکتفا نکردن به داشته هاي خود و احساس خطر و بيم از تکرار است و عدم توقف. او از ظرفيت هاي نهفته، در زبان پارسي آگاه است و اين خودش، کم دستاوردي نيست. زباني که مي تواند فلسفه و موسيقي را با شعر بيان کند قطعا توان بيان عاطفه و احساس که در...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

عليرضا مشايخ: بيست و پنج سال از آغاز به کار هفته نامه «نسيم جنوب» مي گذرد. اگر چه در جهان ايراني استمرار براي هدف، عادتي مرسوم نيست، استمرار در جهان مطبوعات ايراني امري نادرتر است! براي پاسخ به چرايي و چگونگي اين استمرار بيست و پنج ساله، به دو مطلب مهم بايد توجه کرد: نخستين مطلب در فهم ازمطبوعات نهفته است و دوم شخصيت پديد آورنده يا پديد آورندگان!...


ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

محمد لطفی:  تاریخ، جوانان را نماد بالندگی هر قوم و قبیله به حساب می‌آورد، سرخوش و شاداب، همسفر باسیمرغ خیال، تب‌دار بیقرار رویاهای خود، جوان هزاره سوم امروز با در نوردیدن گستره‌ی وسیع مرزهای علم و دانش و تکنولوژی‌های مدرن گاه از سن و سال خود پیشتر است، این که چه قدر مقوله جوانان را جدی گرفته‌ایم سوالی است که ...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4

آخرین اخبار

پربیننده ترین