طراحی سایت
جستجو:

حسين حشمتي: و اما مسئله مهم تر وضعيت درمان اعم از بستري يا سرپايي است که اين يکي ديگر، آن قدر نازل و آبکي عرضه مي شود که 90 درصد از گروه هدف که تعداد آنان با احتساب افراد خانواده، به بيش از دو ميليون نفر تخمين زده مي شود مراتب نارضايتي و اعتراض خود را بارها به صورت کتبي و شفاهي به اطلاع مقامات عالي رتبه صندوق  رسانيده اند اما مشکلات نه تنها رفع نگرديده بلکه روز به روز بدتر شده است...


ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر نورالدين اميري: پس از چند هفته کلنجار رفتن با پيشنهادات و پيش دانستههاي ذهني خود، ناگهان زني که از جنس دريا  که سالها پيش در کنار جاده بذري در انديشه من کاشته بود روييد. لحظه، لحظهاي زيبا توام با هيجاني شيرين بود که جانم بيدار نموده بود. موضوع را با صادق سعيدي هنرمند خلاق  شهرداري بوشهر در ميان گذاشتم. پس از چندي استاد عطا صحرايي، يکي از تنديسسازان مطرح کشوري را به من معرفي نمود. پس طرح موضوع با استاد صحرايي و ...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غمگينترين بخش آموزش فردي

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

غمگينترين بخش آموزش رشد و توسعه فردي اين است که آنهايي که بيشترين نياز به آموزش را دارند کمترين ميل به يادگيري و رشد را نشان ميدهند. دقيقا برعکس در جبهه مقابل آنها که رشد بالايي داشته و زندگي موفق و شادي دارند بيشترين نياز به آموزش را حس ميکنند. سقراط اين موضوع را جهل فرهيخته ناميده است. او ميگويد من از بقيه داناترم چون به ناداني خود پي بردهام ولي ديگران همينقدر هم نميدانند.

وقتي در اواخر سال 1398 تصميم گرفتم وارد عرصه آموزش موفقيت و توسعه فردي شوم سه دليل داشتم: ابتدا بخاطر خودم بود که دهها سوال بيپاسخ در زندگي داشتم. دوم بخاطر خانواده، دوستان و نزديکانم كه ميتوانستم آنچه ياد گرفتهام را با آنها به اشتراك بگذارم، سوم كمك به مردم جامعه و کشورم. به هر حال در اين چند سال به اندازه يک کتابخانه کتاب جديد مطالعه کردم، آموزشهاي زيادي خريداري کردم، در دورههاي مختلفي شركت كردم و تا جاي ممکن که وقتم اجازه ميداد براي نشر آموزشها تلاش کردم. مانند همين ستون «زندگي آگاهانه» که با مساعدت نسيم جنوب عزيز تا الان بصورت مرتب مقالات کوتاه در آن منتشر ميشود.

در اين مدت بيشترين مراجعه را افراد رشد يافته و موفق به من داشتند. برعکس آنهاييکه فکر ميکردم نياز به آموزش بيشتري دارند با وجود مشاوره رايگان من مراجعهاي نداشتند. همزباناني با هزار کيلومتر فاصله از کشور افغانستان وبسايت «بهبود من» را در گوگل پيدا كرده و بعد از استفاده از مطالب رايگان آموزشي پيام تشکر ارسال ميکنند، ولي براي برخي از افراد دور و برم حتي يکبار هم سوالي پيش نيامده که از من بپرسد. به نظر من اين موضوع فقط يك دليل دارد. افراد رشديافته آنقدر براي يادگيري تجربي سختي كشيدهاند كه قدر آموزش را ميدانند. ولي آدمهاي عادي يا از آموزش فردي خبر ندارند يا اعتقادي به آن ندارند. متاسفانه بيشتر مردم فكر ميكنند آموزش فقط آموزش فني است براي يافتن كار و پيشرفت شغلي.

درحاليکه آموزشهاي روانشناسي فردي علاوه بر اينكه بطور غيرمستقيم بر شغل و درآمد فرد تاثير ميگذارد، كيفيت زندگي او را هم بالا ميبرد. آموزشهايي مانند هدفگذاري، برنامهريزي و مديريت زمان، افزايش انگيزه، افزايش اراده و انرژي، اعتماد به نفس، عزت نفس، خودباوري، ساخت عادت، غلبه بر کاملگرايي و اهمالکاري، سرسختي، تابآوري، حل مسأله و تصميمگيري، تفکر انتقادي، تفکر سيستمي، ارتباط موثر و دهها موضوع ديگر نه فقط جيب شما را پرپولتر ميکند که لذت شما از زندگي را هم بيشتر ميكند. اين آموزشها بر زندگي، روابط، کار و درآمد شما اثر مثبت ميگذارد.

در نتيجه يكي از وظايف مدرسان و مربيان رشد فردي اين است که آنقدر آموزشهاي رايگان را همه جا پخش كنند تا بالاخره به دست افراد عادي هم برسد، از آن استفاده كنند، تاثير آن را بر زندگي خود ببينند و نظرشان در مورد آموزش عوض شود. ما چه ميدانيم، شايد يك ويديو كوتاه، يك فايل صوتي يا مقالهاي كوتاه به دست كسي برسد كه همان مشكل را دارد و به اين وسيله وارد دنياي آموزش شود و راهحلي براي مشكلش پيدا كند.

بنابراين از شما دوست عزيز خواهش ميکنم هرگاه مطلبي آموزشي را مفيد تشخيص دادي براي کساني که ميشناسي هم ارسال کن. شايد کسي فقط به همين تلنگر نياز داشته باشد تا دنياي جديدي بر روي او باز شود.

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

آلايندگيهاي زيست محيطي براي ما، درآمدهاي هنگفت و بيمارستان براي شما

آشکارا حق مردم مظلوم استان بوشهر پايمال شده است!

غلامحسين کروبي

اين روزها خيليها بايد پاسخگوي مردم باشند، اما به نظر ميرسد 4 نمايندهاي که 4 سال به وکالت از مردم استان بوشهر بر کرسيهاي خانه ملت تکيه زدند و استاندار بوشهر، بيشتر بايد به اين پرسشها پاسخ دهند:

1- چرا در برابر خبر «آغاز عمليات ساخت بيمارستان بزرگ 200 تختخوابي وزارت نفت در شيراز» سکوت نمودهايد؟

2- موضع صريح شما در خصوص انتخاب محل احداث بيمارستان وزارت نفت در شيراز و عدم اجراي آن در جم، کنگان، دير  يا عسلويه چيست؟

3- پاسخ شما و وزراي نفت و بهداشت و همچنين سازمان تأمين اجتماعي براي تأمين سلامت و درمان جمعيت يک ميليون و 200 هزار نفري استان بوشهر و 350 هزار نفري 4 شهرستان جنوبي و 120 هزار نفر از کارگران و کارکنان صنايع نفت، گاز و پتروشيمي در جنوب استان چيست؟

4- کدام منطق، عدالت و اصول اخلاقي اجازه ميدهد که محل استقرار 29 مجتمع پتروشيمي و 13 واحد پالايشگاهي در اين استان و آلايندگيهاي زيست محيطي و بيماريهاي مرگبار ناشي از آن، براي افراد ساکن و شاغل در اينجا باشد ولي در اوج شگفتي و بي انصافي درآمدهاي چند هزار ميلياردي حاصله در شيراز، تهران، اصفهان و ساير نقاط کشور براي ايجاد امکانات رفاهي و احداث بيمارستان هزينه شود و آشکارا حق مردم مظلوم اين استان پايمال گردد؟

5- چرا وقتي که 78 درصد جمعيت استان بوشهر، تحت پوشش بيمه تأمين اجتماعي و داراي رتبه اول کشور در اين زمينه هست و درآمد سالانه 15 هزار ميليارد توماني سازمان تأمين اجتماعي از همين استان است، عسلويه بيمارستان 32 تختخوابي دارد، آنگاه وزارت نفت بيمارستان بزرگ 200 تختخوابي و تأمين اجتماعي بيمارستان فوق مدرن 300 تختخوابي را در شيراز احداث مي نمايند؟

...و پرسشهاي بي شمار، قصه هاي پر غصه، ناگفتههاي بسيار و رنج هاي فراوان...!

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

مژده مواجي - آلمان : حدود ساعت دو بعدازظهر به محل قرارمان روبروي دفتر نشرية «آسفالت»، نشرية بيخانمانها در شهر هانوفر، رسيديم. مسئول پروژة گروه کاريمان در اداره برنامه ريخته بود که يکي از مسئولان آنجا بهنام پتر گروه ده نفري ما را در شهر بگرداند و از بيخانمانهاي شهر برايمان صحبت کند.

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي‌اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري‌هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي‌نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم‌زاده)، سال‌هاي سخت و سخت‌تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

قطبنماي زندگي

دکتر يونس قيصي زاده

تا به حال به اين فکر کردهايد که با زندگي خود چه ميخواهيد کنيد؟ در زندگي خود پاي چه چيزهايي ميايستيد؟ چه قوانيني در زندگي شما اهميت دارد؟ چه چيزهايي به زندگي شما حس معناداري و هدفمندي ميدهد؟ همه اينها به «ارزش»هايي برميگردد که در زندگي انتخاب ميکنيم، ارزشها همانند قطبنمايي در زندگي ما هستند که جهت زندگي را به ما نشان ميدهند، اهداف ما را مشخص ميکنند و رفتار ما را شکل ميدهند.

در مسابقه دو بين «ايوان فرناندز» دونده اسپانيايي و «آبل موتاي» دونده اهل کنيا اتفاق عجيبي افتاد. دونده کنيايي جلو بود و تا خط پايان ده متر فاصله داشت که با خيال اينکه از خط پايان عبور کرده، ايستاد. «فرناندز» که نفر دوم و پشت سر او بوده متوجه اشتباه او شد، ابتدا به او اشاره کرد که خط پايان آنجاست! وقتي ديد که او متوجه زبان او نميشود، حريف را هل داد و پشت سر او دويد. «موتاي» به عنوان نفر اول از خط عبور کرد و «فرناندز» دوم. همه اينها طي چند ثانيه اتفاق افتاد.

بعد از مسابقه خبرنگاري از «فرناندز» پرسيد که "براي چه اين کار را کردي؟"

پاسخ ميدهد: "روياي من اين است که روزي همه ما اينچنين زندگي اجتماعياي داشته باشيم."

خبرنگار قانع نشد: "ولي چرا اجازه دادي دونده کنيايي اول شود؟"

ايوان گفت: "من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول ميشد."

خبرنگار اصرار کرد که: "اما تو ميتوانستي اول شوي."

ايوان نگاهي به او انداخت و گفت: "درست. اما حاصل آن پيروزي چه بود؟ آن مدال چه افتخاري براي من داشت؟ مادرم چه فکري در مورد من ميکرد؟"

اين ارزشهاي زندگي ما هستند که بردن يا باختن را در زندگي ما معني ميدهند، موفقيتي که همراه با نيرنگ، کلاهبرداري، حق ديگران خوردن و ظلم به ديگران باشد، در زندگي که منصفانه زيستن و احترام به ديگران، ارزش هست، عين باختن است.

نميتوانيم خودمان، ارزشهاي انساني را زيرپا بگذاريم و انتظار داشته باشيم، همسرمان، فرزندمان، دوستمان، همکارمان و... آنها را در برابر ما رعايت کنند!

به ارزشهاي زندگي خود فکر کنيم و ببينيم در اين دنيا، چه چيزهايي براي ما ارزش دارند.

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1069)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

قصه کوتاه

عزّتو

شاهرخ تنگسيري

غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم  يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي  که چپي از  خط  احمدسياه  نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني.  هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي  نقاشي  غنو رو  ديوار  ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .

قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن.  يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ  ايي آخري هم نهاد تو دست  خداکرم  که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو  با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو  با  شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو.  خداکرم  از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم  اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين.  غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.

هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون  ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو  صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن،  او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش،  حالا  غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل  عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن.  يه سر شو تا صبح خداکرم  پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از  غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در  سرا رو  سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني،  کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن  داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت  مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات  زغال بليط  عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف  مچ سفت غنو نميشه.

شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي  خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر  شلال سر غنو  کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر  غنو  خلاص شد.  غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه  ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم  توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».

غنو سه ماه تموم مث ميت  رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد.  تا روزي که با بُنگِ  اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد،  حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم،  تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.

برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به  ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر  معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد. 

جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل  دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل  مجبور به طلاق عزتو  شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ  اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از  پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

طلاق عاطفي

دکتر عباس حاتمي

عاطفه به معني حس دوست داشتن ديگران، احساس مهرباني، درک محبت ديگران، توجه محبتآميز به ديگران‌‌. طلاق عاطفي يا طلاق رواني حالتي است که 2 نفر مثل زن و شوهر يا کارکنان دريک مکان مشخص با اينکه زيريک سقف هسنند؛ ولي عواطف خود را از هم دريغ کرده و دو انسان بياحساس نسبت به هم شده و هرکدام بدون مشارکت ديگري به امور زندگي يا کاري خودمشغول مي شوند، زن و شوهر از با هم بودن وکارکنان از با هم کار کردن لذت نمي برند و هم قفسي جايگزين هم نفسي در زندگي مشترک مي شود. اگرچه آمار دقيقي از ميزان طلاق عاطفي درکشور در دست نيست ولي به گفته آقاي دکتراقليما استادآسيبشناسي اجتماعي حدود60 درصد زوجين ايراني دچار طلاق عاطفي شدهاندکه در قشرتحصيلکرده بيشتراست.

علل طلاق عاطفي: 1-کمرنگ شدن عشق و علاقه به مرور زمان. 2- بياعتمادي و بدگماني نسبت به هم. 3-چند پيشگي يا دوري فيزيکي زن ومرد از يکديگر. 4-پرخاشگري و توسل به خشونت براي پيشبرد اهداف. 5-غفلت زن ومرد از يکديگر به دليل توجه بيش از حد به فرزند يا خانواده يادوستان. 6-ازدواج تحميلي و زندگي از روي ناچاري. 7-اختلاف در هوش و استعداد طرفين. 8-مشکلات فرهنگي ناشي از عدم ترويج عشق و محبت.9-ناتواني در مهارتهاي زندگي.10- پايين بودن سواد جنسي.

طلاق عاطفي بيشتر در خانوادههايي است که به دليل مسائل سنتي و عرفي؛ نگرشهاي منفي جامعه نسبت به زنان مطلقه؛ نگراني از تنهايي؛ ترس ازدست دادن فرزندان يا ناتواني در تامين نيازهاي زندگي تصميم ميگيرند به اجبار زير يک سقف زندگي کنند.

اثرات طلاق عاطفي برخانواده ها:

در اين خانوادهها تشنج رواني حکمفرماست؛ سکوت و بي تفاوتي فضاي خانه را پر ميکند و هم اتاقي جاي همسري را مي گيرد؛ زندگي فاقد شور و لذت است. پدر و مادر نسبت به فرزندان بي محبت مي شوند و فرزندان عقده اي و مستعد به آسيبهاي اجتماعي نظير افت تحصيلي يا اعتياد ببار مي آيند.

علائم ظهور طلاق عاطفي: 1-کمبود ارتباط کلامي و غيرکلامي بين زوجين، 2-مشغوليت بيروني يا مجازي، 3-عدم حل تعارضات هر چند کوچک، 4 -بهانه جويي، 5-بياعتنايي، 6-لجبازي، 7-دروغگويي، 8-عدم مشارکت در تصميم گيريها.

تدابير براي پيشگيري و درمان طلاق عاطفي:

1-ابراز عشق و علائق هميشگي به همسر و پرهيز از خشونت يا تحقير و طعنه زدن به يکديگر. 2-شناسايي مستمر روحيات و توقعات همسر و رسيدن به توافق در مورد مسائل اخلاقي. 3-گير ندادن به يکديگر و انجام سفرهاي خانوادگي. 4-آموزش و بکارگيري فنون حل تعارض؛ تصور نکنيد زندگي ايده آل يعني اختلاف نداشتن، بلکه زندگي ايده آل يعني هنرحل اختلاف، شاد بودن از داشتن اختلاف سليقه با يکديگر. 6-عادت کردن به عذرخواهي از همسر بخصوص در جمع دوستان و اقوام. 7-چشم پوشي از رنجشهاي گذشته، صدا زدن همسر با بهترين الفاظ. 8-حل گسست فرهنگي مابين مادر شوهرها، خواهرها و نسل جديد عروسان، فراهم آوردن مفاهمه بين نسلي از طريق آموزش مهارتهاي زندگي.10-يادگيري سواد جنسي. جهل جنسي عامل مهم طلاق عاطفي است. 11-تسهيل طلاق فيزيکي مانع از بوجودآمدن طلاق عاطفي مزمن مي شود.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 رضا سياهوشي: ميپرسيم چرا و واقعا چرا بودجه تيم هاي پايتخت و بخصوص استقلال و پرسپوليس بيش از هزار ميليارد مي باشد اما تيم هاي استاني و ريشه داري مثل شاهين بوشهر، برق شيراز، ابومسلم مشهد، سپيدرود رشت و ... هيچ حمايتي نمي شوند؟! استان کرمان داراي معدن مس مي باشد و چندين تيم را تحت پوشش قرار داده (مس کرمان، مس رفسنجان، مس شهر بابک) ولي در استان بوشهر که سرشار از منابع و معادن فراوان و بخصوص گاز و نفت مي باشد ، تيم با قدمتي مثل شاهين اين وضعيت دارد!

ارسال شده 4 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

گردشگران سردرگم در بافت تاريخي بوشهر

نسیم جنوب، مهدي فقيه: اگر در روزهاي تعطيل، گذرتان به بافت تاريخي بوشهر افتاده باشد و يا در آنجا زندگي ميکنيد، با تعداد زيادي از مسافران و گردشگران روبرو ميشويد که با علاقه در محلات قديمي بوشهر قدم ميزنند و به دنبال يافتن عمارتهاي زيبا و نماهاي قشنگ براي ديدن و عکس گرفتن هستند. روزهاي تعطيل، کوچه پس کوچههاي تنگ و باريک بوشهر، قدمگاه مسافران و گردشگراني است که در اين هواي دلپذير راهي بوشهر شده تا از ديدن ساحل دريا و نماهاي تاريخي بوشهر لذت ببرند، در مقابل اين استقبال گردشگران از بافت تاريخي بوشهر، متاسفانه شهرداري و ميراث فرهنگي توجه کافي براي بهرهبندي بيشتر مسافران از اين مکان تاريخي را انجام ندادهاند به طوري که عليرغم سنگفرش کردن اکثر کوچههاي بافت، نظافت و بهداشت در اين کوچهها کم هست. هنوز نخالهها در کوچه پس کوچهها وجود دارد که شهرداري بايد در اين مورد اقدام سريع نمايد. ديوارهاي مخروبه که هر لحظه امکان فرو ريختن دارند، تهديدي براي عابران هست.

 همچنين سردرگمي گردشگران دريافتن عمارتهاي تاريخي ديده ميشود به طوري که خبري از تابلو و معرفي اين مکانهاي تاريخي نيست. متاسفانه درب اکثر اين عمارتهاي تاريخي بسته هست و روزهايي که تعداد زيادي بازديدکننده وجود دارد، اين مکانهاي تاريخي تعطيل هستند.

در اين ماههاي گردشپذيري بوشهر، خبري از ايجاد بازارچههاي سنتي بوشهر نيست! خبري از برنامهريزي جذب و نگهداشتن گردشگر در بوشهر نيست! خبري از اقدامات ويژه نيست و گويا ماههايي هست همانند ماههاي گرم سال که گردشگري به بوشهر نميآيد و شهر در سکوت بدون گردشگر، ميگذرد، در حاليکه اين ماهها بوشهر با ديدن گردشگران، زنده ميشود و شاد ميگردد.

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست وششم، شماره 1066)

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 اگر شکست بخورم چه؟ اين احتمالا اولين سوالي است که وقتي ميخواهيم دست به اقدام جديدي بزنيم در ذهن ما شکل ميگيرد. آمار شکستهاي انسانها در مقابل موفقيتهايشان نشان ميدهد

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : کسبههاي بازار انسانهايي از جنس آرامش و صداقت و شرف و مهرباني بودند و نام شان جاويد و يادشان گرامي باد. در هنگام صبح لنج هاي صيادي موتوري از جزيره شيف با ماهيهاي تازه و درجه يک در کنار ساحل که قهوهخانه کاکي در آن جا قرار داشت «تابوک» پهلو ميگرفتند. اين قهوهخانه مرکز معاملات و داد و ستدها و رفع اختلافات بين لنج داران بود که به کمک «مهدي و ماندني کاکي» اداره مي شد و محلي بود...

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

يونس قيصي زاده

دهها اتفاق ناگوار، ميتوانست طور ديگري اتفاق ميافتاد اگر که ما خودمان سرنوشت خودمان را مينوشتيم، اما در دنيايي زندگي ميکنيم که کنترل چنداني بر آنچه در بيرون از ما ميگذرد، نداريم. در اين صورت براي حفظ سلامتي روانيامان، چارهاي جز پذيرش آن چه رخ داده هست، نداريم. اما قبل از اين که دير شود، قدر کساني را که دوست داريم بدانيم، لحظههاي اين زندگي با هم بودن، هميشگي نيست، به خاطر مسائل جزيي، کدورت و ناراحتي و دلخوري را جايگزين عشق و دوستي و علاقه نکنيم، هواي کساني را که دوستشان داريد، در اين اوضاع پرآشوب، داشته باشيد...

ارسال شده 4 ماه پيش در سلامی و کلامی ، نظر (0)

مسلم روئين - وکيل دادگستري : اين که رييس بازرسي و رسيدگي به شکايات يک اداره دولتي چنين نامه تهديدآميزي بنويسد و خواستار امحا يک رسانه مستقل و مردمي شود در تاريخ مطبوعات ايران بيسابقه هست! به چه اتهام يا دليلي؟ اين نامه بر اساس ماده 4 قانون مطبوعات، مصداق تهديد عليه مطبوعات و محدودکردن آزادي بيان ميباشد و هم نشريه مردمي نسيمجنوب و هم خانه مطبوعات ميتوانند نسبت به اين موضوع به دادستان به عنوان مدعيالعموم، اعلام جرم نمايند و  در صورت اثبات بر اساس تبصره ماده 5 ميتواند به انفصال خدمت از شش تا دو سال محکوم شد...


ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

احسان هوشمند: در کنار رسانههاي جمعي غيردولتي که با مشقت و دشواري در سطح ملي فعاليت ميکنند، نبايد از زحمات و تلاشهاي روزنامهنگاران و رسانههاي مستقل استاني و شهرستاني غافل شد. اين دسته از رسانهها با مسائل و مشکلات بيشتري دست به گريبان هستند. انتشار نامه مدير بازرسي تأمين اجتماعي استان بوشهر بازتاب گستردهاي در فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي استان بوشهر و ديگر نقاط کشور داشت. مدير نامبرده طي گزارشي به مدير کل استان نوشته ...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

زيبا هوشيار - وکيل دادگستري : «اصل 24 قانون اساسي، نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند، مگر اين که مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد.» پيرو دستور رئيس بازرسي و رسيدگي به شکايات سازمان تامين اجتماعي بوشهر به مديرکل آن سازمان، با موضوع جمعآوري و امحاء هفته نامه نسيم جنوب در آن اداره و برخورد قاطع با مسببين توزيع، لازم ديدم که اقدام بالا را از جنبه حقوقي مورد توجه قرار دهم...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

 قاسم محمدي: انتشار نامه مدير بازرسي سازمان تامين اجتماعي بر عليه هفتهنامه نسيم جنوب، حاوي چند نکته هست که به طور خلاصه به آن اشاره ميشود:

1. بنظر ميرسد براي اولين بار است که يک اداره خدمات دولتي در يک نامه مکتوب اداري، در مقام مدعي العموم و دادستان و قاضي و مجري احکام در برابر يک روزنامه قانوني و رسمي کشور قرار ميگيرد و نخست اتهام زاويه دار بودن اين روزنامه با دولت و نظام ميزند، سپس اين اتهام را تاييد ميکند و بعد حکم به جمعآوري و از بين بردن و برخورد با توزيع کنندگان ميدهد و سپس دستور اجراي حکم ميدهد!

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ابراهيم بشکاني: عصرچهارشنبهاي از آبان ماه سال 1343بود، همه خانواده به دور راديو چهار موج  قديمي که با باطري بزرگي که هميشه کنارش بود کار مي کرد، جمع شده بوديم، البته اين راديو به سيمي بلند که تا پشت بام خونه ادامه داشت متصل شده بود و آنتن آن محسوب ميشد. همه منتظر قرعه کشي بليطهاي بخت آزمايي...

ارسال شده 4 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

دکتر سيروس عباسي: کبد دومين اندام بزرگ بدن ماست. بزرگ‌ترين ارگان درون‌شکمي است. کبد نقش مهمي در سيستم گوارش دارد. کبد يا همان جگر، پرکارترين ارگان بدن است و حتي در هنگام خواب کامل هم از پيچيدگي و تراکم کارهايش کم نمي‌شود. تا همين امروز بيش از سيصد عملکرد پيچيده در گوارش، خون، سم شناسي، ايمني بدن، ترميمي، نورون شناسي، تعادل و تمرکز و خواب و بيداري و … مربوط به کبد شناسايي شده اند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مجتبي محمدي : خليجفارس همواره نقش مهم و تأثيرگذاري در تاريخ ايران داشته است. به دليل قرن ها سيطره و نفوذ  ايران در اين منطقه فرهنگ ايرانيان در هر دو کرانه شمالي و جنوبي تداوم داشت. نفوذ فرهنگ ايراني در لايه لايه زندگي مردمان ساحلنشين خليج فارس در هم تنيده شده بود. فرهنگ دريانوردي، صيادي، تجارت..

ارسال شده 4 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

 صنعت گردشگري چاه نفت آينده کشورهاي جهان است. در صنعت گردشگري شادي و ابزار خنده و نشاط قرار دارد. در کشورهاي جهان امروز، تکيه بر صنعت گردشگري است اما در ايران همين که از اين صنعت حرفي به ميان مي آيد عربدههاي دروغين افراطگرايان بلند ميشود. بايد به ياد داشت عناصري حتا در صنعت گردشگري ايران هستند که به اين شوربختيها دامن ميزنند تا گردشگر غمزده ايراني را براي شادي و خنده، راهي کشورهاي همسايه کنند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 نسیم جنوب، حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

چه قدر به ديگران خوبي كنيم؟ خوبي كردن باعث موفقيت يا شکست ما ميشود؟ اريك باركر در كتاب "اين راهش نيستاين موضوع را بررسي كرده و به نتايج جالبي رسيده است. پژوهشي در مورد اينكه كمك به ديگران چه سهمي در موفقيت افراد دارد

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دنيا همين است و بيش از اين نيست. مگر ميخواهيم چه کنيم؟ جز اين که يک فرد يا گروهي، جهاني کمي بهتر و اندکي قشنگتر به نسل بعد تحويل دهد. که ظاهراً مادر بزرگي معروف به «ننه معصومه» در يکي از کوچههاي بوشهر همين کار را کرده است. جملهاي منسوب به «گابريل گارسيا مارکز» نويسنده کتاب «صد سال تنهايي» در فضاي مجازي وجود دارد که به همين موضوع اشاره ميکند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عليرضا مشايخ : مهمترين ويژگي البته در اين است که سفر بايد ما را به فکر کردن در مورد آنچه ميتواند در ما تغيير دهد دعوت کند و بنابراين اگر از مونتين بپرسيم که چرا اينهمه مسافرت کرده است؟ او پاسخ خواهد داد که من بخوبي ميدانم از چه چيز فرار ميکنم اما آنچه در انتظار است، را بايد ببينم!...

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حسين حشمتي:  از جمله ديدني هاي جذاب شهرهاي تاريخي، بازار سُنتي آن است که بوشهر نيز از اين پديده قديمي بينصيب نمانده است کما اين که بازار قديمي که ساخت آن را به زمان حکمراني دريابيگي نسبت مي دهند، داراي معماري قاجاري است و درمحله دهدشتي قرار دارد که به قول معروف از شيرمرغ تاجان آدميزاد در آن جا وجود دارد...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

يكپارچگي شخصي

 

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

يكپارچكي يا انسجام شخصي يعني يكي بودن عقايد، ارزشها و ايدآلهاي ما با اعمال و رفتارمان. به بيان سادهتر انسجام شخصي يعني يكي بودن حرف و عمل. احتمالا شما هم داريد به اين فكر ميكنيد كه چنين چيزي در دنياي امروز يا حداقل در جامعه امروز ما اگر ناياب نباشد امري بسيار نادر است. كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد که حرف و عملش يكي باشد، يا بر اساس عقايد و ارزشهايش زندگي كند. ما تقريبا در اغلب زمينههايي كه شعار ميدهيم خود عمل نميكنيم. از فرهنگ، انسانيت، برابري، مهرباني، صداقت، پاكي و صدها صف ديگر دم ميزنيم ولي در عمل فقط آن را از ديگران انتظار داريم. يا طوري زندگي ميكنيم كه ديگران متوجه نشوند به آنچه ميگوييم عمل نميكنيم. پيش خود ميگوييم كسي نميداند و فقط خودم خبر دارم پس ايرادي ندارد.

به راستي فقط به صرف اينكه ديگران خبر نداشته باشند ايرادي ندارد كه حرف و عمل ما يكي نباشد؟ متاسفانه جواب خير است. چون نداشتن يكپارچگي شخصي حتي در صورتي كه ديگران متوجه نشوند باز هم براي ما آسيبزننده است. اين آسيب هم مستقيم به عزت نفس ما وارد ميشود. يعني آبرويمان در نزد خودمان ميرود و بياعتبار ميشويم. نتيجه اينكه ديگر نميتوانيم به خودمان احترام بگذاريم و اعتماد كنيم. بدون احترام و اعتماد به خود هم قدرت شخصي ما كاهش مييابد و توان انجام كارهاي بزرگ را نخواهيم داشت. ذهن ما تنها دادگاهي است كه فرار از آن براي ما غيرممكن است. حتي در خواب هم دست از سر ما بر نميدارد.

البته نداشتن انسجام شخصي صرفا از درون به ما آسيب نميزند. در درازمدت ما را نزد ديگران هم بياعتبار ميكند. چون ما نميتوانيم همه مردم را براي همه عمر فريب بدهيم. بالاخره دست ما براي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم رو ميشود. يكي از كاستيهاي مغز قديم ما اين است كه درك درستي از آينده ندارد و صرفا به سود و زياد لحظهاي فكر ميكند.

بنابراين به اين فكر نميكند كه يك سال ديگر دستمان رو ميشود يا ده سال ديگر رسوا ميشويم. ميگويد فعلا آن چه به سود تو است انجام بده.

كارهايي كه باعث ميشود يكپارچكي شخصي ما كم شود ميتواند در ما احساس گناه ايجاد كند.

براي اينكه از احساس گناه راحت شويم و به انسجام شخصي برسيم بايد پنج مرحله را پشت سر بگذاريم: نخست اينكه قبول كنيم اقدام ناراحت كننده را ما انجام دادهايم. مثلا به خود بگوييم من دروغ گفتهام و مسئوليت آن را هم ميپذيرم. دوم اينكه با مهرباني از خود بپرسيم چرا اين كار را كردهام. ولي نبايد از موضوع طفره برويم. اين كار باعث ميشود دليل رفتار كردن بر خلاف ارزشهاي خود را پيدا كنيم. سوم، اگر عمل ما به ديگران آسيبي رسانده به آنها اطلاع دهيم. يا بقول معروف پيش آنها اعتراف كنيم. چهارم هر اقدام اصلاحي كه لازم است انجام دهيم. كارهايي كه اثر رفتار ناهمخوان ما را از بين ببرد يا كم كند. پنجم هم با خود عهد ميبنديم كه در آينده طور ديگري رفتار كنيم.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

گردشگري يا توريسم، سفر به قصد لذت بردن است. بر اساس تعريفي که براي اين مفهوم در نظر گرفته شده است، به مجموعه فعاليتهايي که فرد يا افرادي که به مکاني غير از مکان عادي زندگي خود مسافرت و حداقل يک شب در آن مکان اقامت ميکنند، انجام ميدهند...

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يونس قيصي زاده : در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

خشونت عليه زنان

نسیم جنوب، معصومه احمدپور بوشهري

 

خشونت عليه زنان در برخي کشور ها شامل اشکال مختلفي از «خشونت مبتني بر جنسيت» است و ممکن است شامل آزار عاطفي، فيزيکي، جنسي يا ذهني باشد که معمولاً توسط يک مرد عليه يک زن انجام ميشود. اشکال رايج خشونت عليه زنان در ايران شامل اعمالي مانند آزار خانگي، تجاوز جنسي و قتل است. براي اينکه خشونت عليه زنان تلقي شود، اين عمل بايد صرفاً به دليل زن بودن قرباني انجام شود. بهطور معمول اين اعمال توسط مردان در نتيجه نابرابريهاي جنسيتي طولاني مدت موجود در کشور انجام ميشود.

رفتار يا حتي تهديد به رفتار خشونتآميز مبتني بر جنسيت که منجر به آسيب و رنج فيزيکي، جنسي و رواني در زنان شود، خشونت عليه زنان تعريف ميشود. طبق اين تعريف اعمال اجبار و ايجاد محروميت خودسرانه از آزادي براي زنان، چه در عرصه عمومي اتفاق بيفتد،  چه در عرصه خصوصي، جزو تعريف خشونت عليه زنان قرار ميگيرد. اين مفهوم اولين بار توسط يوهان گالتونگ در سال 1969 مطرح شد.

خشونت عليه زنان پديدهاي است که در آن زن به خاطر جنسيت خود و به علت صرفاً زن بودن مورد اعمال زور و تضييع حق از سوي جنس مخالف قرار ميگيرد. بهطور کلي هر نوع عمل يا رفتاري که به آسيب جسمي، جنسي و رواني يا محروميت و عذاب زن منجر شود خشونت عليه زنان گفته ميشود. تهديد به چنين اعمال و رفتاري، محروميت از آزادي به اجبار يا به اختيار، اعم از زندگي شخصي و يا جمعي نيز جزء خشونت عليه زنان مي باشد.

خشونت خانگي اغلب به معني تعرض مرد به همسر (شريک عاطفي مونث) است. خشونت خانگي عليه زنان را ميتوان به عنوان هرنوع اقدام يا قصور وابسته به جنسيت تعريف کرد که منجر به مرگ، آسيب جسمي، جنسي يا رواني و آسيب معنوي به زنان مي شود؛ که توسط افرادي با پيوندهاي خانوادگي يا حتي بدون اين پيوندها که از طريق پيوندهاي خويشاوندي يا کلامي با هم در ارتباط هستند از جمله روابط پراکنده ايجاد مي شود.

خشونت پليس با زنان به بهانههاي مختلف و ضرب و شتم آنان از مظاهر خشونت عليه زنان در بعضي کشورها ميباشد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1063)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

روانشناسان خشونتهاي كلامي و رفتاري نسبت به زنان در جوامع مختلف بخصوص جوامع سنتي را ناشي از ناكامي و محروميت و تبعيض و بيعدالتي در نوع باور افراد آن جامعه و بعد نظام حقوقي آنها ميدانند، وقتي قوانين حقوقي اين جوامع در حق زنان رعايت عدالت را نكرده و در صورت ظلم ازجنس مخالف...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراز وجود يعني بيان خواستهها، نيازها و ارزشهاي خود. اينكه بدون تحت تاثير ديگران قرار گرفتن بتوانيم راي مستقل خود را اعلام كنيم؛ از ديگران سوال كنيم؛ آنها را بازخواست كنيم و در وقت مناسب نه بگوييم. از طرف ديگر، ابراز وجود پرخاش و بياحترامي نيست؛ طغيان و سركشي نابجا هم نيست؛ مخالفت و اعتراض بيمعني هم نيست.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 

بمناسبت روز پرستار

پرستاران در خط اول درمان

دکتر عبدالرحيم  مهرور

 

مجموعه کادر درمان بهم پيوسته و ناگسسته است بخصوص پرستاراني که خط مقدم درمان در بيمارستانها هستند، بنابراين امروزه پرستاران بيشتر ين جايگاه منزلت و ارزش در درمان، تسکين و آرامش بيماران دارند.

ارزش پرستار به اين خاطر در مقطعي از درمان، بيشتر از پزشک است که در بيشترين زمان کاري در خدمت و کنار بيمارش مي باشد بخصوص در کشيکهاي شبانه که     با سختيهاي فراوان شب را به صبح مي رسانند. براستي آيا متوجه شده ايد زماني که يک بيمار دچار ارست قلبي و تنفسي ميشود چگونه در کسري از ثانيه تيم احيا پرستاري بر بالين بيمارش حاضر شده و با استرس هاي فراوان ناشي از عواقب درمان و هتاکيهاي احتمالي همراهان بيمار، قلبش بيشتر از هر شخصي به تپش ميافتد و يا اين که در بلاياي ناخواستهاي از جمله کرونا و سيل و زلزله چگونه تا پاي جان در خدمت بيماران هستند، بخصوص در شيوع کرونا که واقعاً دوشادوش بيماران تا پاي جان ايستادند و هر روز شاهد جان باختن عزيزي از اين کادر درمان بوديم.

به همين منظور روز تولد حضرت زينب و روز پرستار، وظيفه خود دانسته از اين عزيزان بزرگوار تقدير و تشکر کنم و زحمات شبانه روزي آنها را ارج نهم و بوسه بر دستان مهربانشان بزنم، دستاني که هميشه در معرض نيدل استيک شدن هستند (فرو رفتن سوزن تزريقي بيماران آلوده) و به آنها افتخار کنم که هميشه خط اول درمان هستند، هر چند که  امروز به ارزش و منزلت پرستاران کمتر بها داده مي شود.

 

 

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 دکتر زهره عالينسب : با پيچيدهتر شدن جوامع ازحيث امكانات وتنوع تفريحات و رسانه ها و تكنولوژي اطلاعات، نسل كنوني را بسيار عجول، كم حوصله و به دنبال كسب اطلاعات فست فودي نموده است كه سريع مانند ساندويچ به ذهنشان خوراك برسانند. پرواضح است كه چنين اطلاعاتي كم و بيش سطحي، كمعمق و چه بسا در خيلي از مواقع نامعتبر است. همين سبب شده  كه نوجوان و جوان امروز...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39

آخرین اخبار

پربیننده ترین