طراحی سایت
جستجو:

دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از  «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر سجاد بهزادي: نشريه «نسيم جنوب»، ربع قرن حيات فرهنگي، اجتماعي، ورزشي و سياسي  خود را پشت سر  ميگذارد و هزارمين شماره خود را نيز منتشر کرده است.از وقتي که يک دانش آموز دبيرستاني بودم و «نسيم جنوب» نيز نونهال بود با اين نشريه همکاري داشتم. با فراز و فرودهايش همراهي کردم، نسخه چاپي آن را در دور دستترين نقطه استان بوشهر به عاشقانش ميرساندم، با سردبيرش به دادگاه رفته ام...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

«نسيم جنوب» در دورهاي به جمع نشريات پيوست که به «بهار مطبوعات» معروف شده است، زماني که اقبال عمومي به خواندن نشريات زياد شده بود. اين نشريه با درايت و هوشمندي و ظرفيت اجتماعي بالا، تريبون مطالب فرهيختگان بوشهري در تمام نقاط استان، ايران و جهان شد...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

هادي اخلاقي: اين سال نيست نيز چون سالهاي پيش تر مثل باد آمد و مثل باد گذشت. باد زشتي که چشمها را پر از خاک کرد و اشک آورد. اين سال که بگذرد و تمام شود قرن تمام مي شود. يک قرن، و اينک ماييم در آستانه سال نو، قرني نو با آرزوهاي مانده، کهنه در خاک کاشته و قد نيافراشته و اين آرزوها مانده است...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

جميل رزمي: سال هاست که با خود مي انديشم که ما را چه شده است و به دنبال چرايي عقب ماندگي و کمتر توسعه يافتگي شهرم بوشهرهستم به زمين و زمان مشکوک شدم، من بر اين باور هستم که من و شما چه بخواهيم و چه نخواهيم چه باشيم و چه نباشيم، اين شهر از ايني که هست بهتر خواهد شد و شکل يک شهر مدرن را با قابليت زندگي بهتر و با  امکانات خوب خواهد يافت. اگر بخواهم از منظرآسيب شناسي تحليلي بر چرايي عقب ماندگي آن نگاه کنيم شايد مفيد فايده افتد....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

بوشهر شهري از تضادها است. از يک سو تمام مشکلات چنگ و دندان ميشکنند و از سوي ديگر درياي پهناور و زيبا خودنمايي ميکند. در کنار دريا بودنِ بوشهر با اشتياق، دلتنگي، تجارت، مردم، طنز، غم، داستان، بيوگرافي، پيوند خورده است.بوشهريها پتانسيل و توانايي در خيلي از زمينهها را دارند که ميشود بر اساس نيازها و دادههاي شهر با همکاري و دعوت همگاني، نظرخواهي جمعي مشکلات را موشکافي و با توانمندي راه حليهايي پيدا کرد....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

احساس ميکنم که در خيلي از بوشهريها روحيه خودکم بيني وجود دارد. خودکم بيني البته که با تواضع و يا عدم اعتماد به نفس تفاوت دارد. از اعتماد به نفس بوشهريها همين بس کهمي بينيم که بوشهريها نخبگاني در بالاترين سطوح ورزشي، علمي، هنري و فرهنگي کشور و حتي جهان دارند. با اين حال، در فرهنگ عمومي بوشهريها، وقتي که نوبت ابراز خود به غير از خود و يا حتي همشهري خود ميرسد، شايد از فرط تواضع و يا ترس تکبر، منِ قوي و واقعي بوشهري ابراز نميشود....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

غلامرضا ايزدپناهي: چند سال پيش از اين، در جايي يادداشتي به اين مضمون نوشته بودم که بوشهر به سبب سابقه تاريخي، موقعيت بندري، ارتباطات داخلي و خارجي و زندگي طولاني مدت و مسالمت آميز با افراد، اقوام، اديان و فرهنگ هاي گوناگون و... در کنار هم، يک ويژگي تقريباً منحصر به فرد داشت، چنانکه مي شد آن را «شهر مدارا» ناميد. اگرچه آن بوشهر جمعيت چنداني نداشت، ولي همين «منشِ مُداراگر» بود که مهاجران را جذب مي کرد و طبعاً تازه واردان نيز پذيرا و مروّج آن مي شدند. آن بوشهريان به سبب جمعيت کم و روابط سالم، همديگر را خوب مي شناختند و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر عباس علوينژاد: بوشهر داراي تاريخ و تمدني کهن ميباشد و در زمان عيلامي ها، شهري بزرگ  به نام «ليان» و به عنوان بندري اقتصادي مورد توجه بود. اين بندر علاوه بر اهميت اقتصادي، به لحاظ سياسي، مذهبي و فرهنگي نيز از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است. بوشهر در عصر قاجار شهري توسعهيافته بود و از جامعه تجار...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مردم گناهي ندارند؛ اين هم نشانه خوبي و بزرگ منشي بوشهريها است. بوشهريها در گذشته باندبازي نداشتند، هرچند نشانه هايي از آن کم کم شاهد هستيم! بدون باند و عضويت در مافياي قدرت نمي توان رشد کرد و يک بوشهري هرگز سرسپرده نيست! شايد اگر دنبال گناه بوشهري مي گرديد همين نداشتن سرسپردگي و آزادمنشي بوشهري است! بوشهري هرگز زير بار زور نمي رود و حرفش را رک و روشن مي گويد. هرگز براي رسيدن به جايگاهي چاپلوسي نمي کند. مال و دارايي و دنياپرستي و ... هرگز يک بوشهري را  اسير خود نمي سازد....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : در اوايل سال ١٣٤٠ خورشيدي منزل ما کنار درب گمرک بود، قبلا گمرک وظايفش مبارزه با قاچاق صادرات و واردات و مراقبت از سواحل بود. از پشت ديوار گمرک کنار دريا، بچه‌ها و آدم بزرگ‌ها شنا مي کردند. در تابستان آب ٣ الي ۴ متر  تا رُخ بُلت (کنار دريا) بالا مي‌آمد. صبح‌ها بچه‌هاي محلات دهدشتي و شنبدي و تعداد از  بهبهاني‌ها مشغول شنا کردن مي‌شدند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: خردادماه سال ۱۳۵۱ ، امتحانات ترم آخر کلاس دوم یا همان کلاس یازده شروع شده بود ، بچه‌های هنرستان حاج جاسم اگر از نظر درس خواندن کمی تنبل بودند ولی در رشته‌های  فوتبال و تئاتر و موسیقی و به طور کل هنر بسیار فعال و زرنگ بودند. یک روز بعد از اتمام یکی از امتحانات، همکلاسیم  آقای علی درخشانیان که پدرش از بانیان مسجد زیارتی‌های بوشهر بود خبر داد که امسال قرار است سنج و دمام ببریم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

غلامرضا شریفی خواه: مدرسه بوذر جمهر در آخر خیابان لیان امروزی و خانه ما در محله دهدشتی بندر بوشهر واقع بود.  این مدرسه ۹ کلاس داشت و کلاس های بالاتر در دبیرستان سعادت دهم و یازدهم و دوازدهم در سه رشته ادبی و طبیعی و ریاضی بود.  من کلاس اول و دوم و نصف سال تحصیلی کلاس سوم در این مدرسه بودم و بعد ما را به دبستان ملی سعادت بردند. مدرسه نوساز که تا چند سال پیش اداره آموزش و پرورش شهرستان بود و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

غلامرضا شریفی خواه : در شب‌های فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عده‌ای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

در جوانی به باربادوس سفر کرده بودم.  باربادوس میان اقیانوس اطلس و دریای کارائیب از سرزمین‌های فرا دریایی دریانوردان اسپانیایی در شرق کشور و نزوئلا قرار دارد. پس از آن به دست انگلیسی‌ها افتاد و سرانجام چند هفته پیش نیز استقلال خود از انگلستان را اعلام کرد. در این آبخوست زیبا، توفان موسمی دانه و تخم گیاهان و بوته‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (2)

راستش تجربه را آدم فقط در مهاجرت به دست نمی آورد؛ هر روزِ زندگیِ ما خودش یک تجربه ی جدید است. با این حال، مهمترین چیزهایی که در این لحظه به ذهنم می آید زرق و برقِ محیطِ جدید بود؛ چیزی که اگر چه همیشه برای آدم می ماند، اما به هرحال آن هم روزی عادی می شود. مثلا وقت هایی که می خواستم جاهای جدید را کشف کنم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

کلا در طول زندگی‌ام تا حالا شش دوره علاقه عوض کرده‌ام و آن دوران علاقه اجتماعی غلبه داشت. به این نتیجه رسیده بودم که اگر بخواهم به آن تمکن مالی در خارج از کشور برای انجام فعالیت‌های اجتماعی داخل کشور برسم، بهترین راهش ادامه تحصیل است. به خاطر همین ابتدا مقاله تخصصی در زمینه رشته تحصیلی خودم (مهندسی برق و  مخابرات) نوشتم. آن گاه با پذیرش مقاله، توانستم ویزای آمریکا بگیرم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

 يه روز اومدم محصولاتي که درست کرد بيدم بسته بندي کنم که آماده بشن ببرم سره ميدون ساعت بفروشم، بسته بندي‌هام کرده بودم که اومدم يکم استراحت کنم که ناخواسته رفتم طرف گيتارم. خلاصه گيتارم برداشتم همينطور سي خوم خوندم «افتو زده تو کلم کلم ديد راس وايده» بعد گوشيم دادم دست خانمم و گفتم فيلمم بگير..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
مطالعه یک کتاب باید بتواند مردم را به کشف یک زندگی معنادار و موفق یاری رساند تا بتوان از تاثیر آن گفت. در دوران‌های زندگی بشر حوادث گوناگونی رخ داده است که نویسندگان توانسته‌اند با بیان و قلم خود آیندگان را برای عبرت گرفتن یاری رسانند.  بنابراین کتابی که شخصیت انسان و جامعه را متحول کند و راه بیداری را نشان دهد و مطالعه آن حس رضایت را در خواننده افزایش دهد می‌تواند به عنوان کتابی موثر از آن یاد کرد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

همه كتابهايي كه خوانده‌ام به نوعي در زندگاني‌ام اثر گذاشته‌اند. بسياري‌شان را خوانده‌ام كه الان در اين لحظه در يادم نیستند و لكن برخي از آنها در یاد دارم. از يك منظر هر كتابي براي خواننده‌اش اثراتي دارد.كتابها به دنيا مي‌آيند؛ هر کدام از ما به فراخور شرایط خویش، سعادت دستیابی به اندکی‌شان را می‌یابیم؛  با برخی از ایشان دمخور و دوست می شویم … با ما و در ما تا هستیم می مانند و برخی نیز تا ابد در روح و روان و کالبدمان جاویدان می شوند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 دکتر محمود دهقانی :در روزگار نوجوانی دانش آموزی قیل و قال مدرسه ایرانی دوبی که کبکم خروس می خواند، شادروان ابراهیم دهقانی (کل ابراهیم) به توصیه پدرم گفت تو که خوره کتابی در حیرتم چرا تا به حال "ژان کریستف" شاهکار "رومن رولان" را نخوانده ای. آدرس کتابفروشی آقای توسی را داد و گفت بگو عمو ابراهیم سلام می رساند.  رفتم کتاب فروشی...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر طالب موذنی: در زندگی ام، این کتابها بیشترین تأثیر را برایم داشته‌اند: «عصبیت و رشد آدمی» از کارن هورنای، «برنامه‌ریزی عصبی،کلامی» از جوزف اکونور و جوزف سیمون، «انسان» از علی شریعتی، «قبض و بسط تئوریک شریعت» و «حدیث بندگی و دلبردگی» از عبدالکریم سروش و کتب انگلیسی «جادوی بلند فکر کردن» از دیوید شوارتز، «قلمرو اشتباهات شما» از وین دایر...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: با وجود لایروبی و شستن آب انبارها، آبی که در آن ذخیره می شد پس از مدتی جایگاه لار و حشرات و پشه ها می شد و کرم می زد. در بعضی مواقع در آب انبارهای خانه های بزرگ بچه قورباغه هم دیده می‌شدکه بهش جوجوک میگفتن، قبل از مصرف حتما آب را صاف می کردند..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

با از دست دادن هوشنگ چالنگی نه دفعتا بلکه به تدریج متوجه نوعی تنهایی شدم که تاکنون تجربه نکرده بودم و دریافتم که تنهایی انواعی دارد و اقسامی، گاه در جمع تنهاییم و گاه در درون خودمان و گاه در سلول انفرادی. در هر صورت برگ  درخشانی از درخت بر خاک افتاده است که دیگر  شاخ و برگ‌های آن را اهالی شعر و ادب این سرزمین تشکیل می‌دهند. همه می‌میرند. همه می‌میرند همه آنانی که سنگ نیستند و می‌خواهند سرنوشت‌شان به دست خودشان باشد. 

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

به باور من اشعار احمدخان دشتی پهلو به پهلوی شاعران بزرگی چون نظامی و جامی می زند. منظومه خسرو شیرین او نیز، که به تقلید از نظامی سروده شده است، از لطف و صفای دیگری برخوردار است. خسرو شیرین احمدخان دشتی در زیبایی و روانی، دست کمی از خسرو شیرین نظامی ندارد. در بحر هَزَج مسدَس سروده شده است. روانی سخن، زیبایی و تصویرسازی در شعر و کاربرد کلمات و جملات و فنون شعری، در منظومه خسرو شیرین از بسامد شایسته و بالایی برخوردار است...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

من از كوچكترين دري كه امكانش وجود داشت، وارد سينما شدم؛ ساخت يك فيلم تلويزيوني در صداوسيماي مركز بوشهر. من حتي نگفتم دروازه‌اي بزرگ برايم بگشاييد. از يك در كوچك، حتي مي‌توانم بگويم از يك شكاف كوچك وارد شدم. آن روزها جشنواره فيلم فجر بخش ويدئويي هم داشت؛ اثر من تقدير شد و جايزه گرفت و همين امر، باعث شد تا مسير هموار شود...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: چند روزی به اول مهرماه سال ۱۳۳۸ مانده بود که یه روز صبح بعد ازخوردن ناشتا پدرم گفت: لباسات بر کن تا بریم بازار. لباس پوشیدم و با هم از خونه زدیم بیرون و بعد از گذشتن از کلیسا و مغازه های اول بازار قدیم بوشهر، از پله ها بالا رفتیم به طرف راسته آهنگرا، به خیاطی آقای شهرستانی که رسیدیم پدرم سلام و احوالپرسی با اون کرد و رفتیم به طرف لباس فروشی زار محمد که پیرمردی خوشرو و خندان بود و بعد...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدی: پیش دوست عزیزی از مرحوم همت آبادی یادی کردیم. به دلایلی آقای همت آبادی از آموزش و پرورش اخراج شد. دوستم که از نزدیکان مرحوم بود تعریف می کرد که پس از اخراجش یک بار که مهمانش بوده دیده که علی رغم این که بخاطر تدریس خصوصی مرحوم وضعیت مالی بسیار خوبی پیدا کرده بود بسیار ناراحت و دمق هست...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدی: چند روز پیش یک کلیپ دیدم از یه گاوداری مدرن در اروپا که چه طور سالنی به مساحت  چند هزار مترمربع فقط توسط یک خانم که در اتاق کنترل نشسته بود اداره می شد. تمام کارها را از دوشیدن شیر تا نظافت سالن به صورت مکانیزه توسط ماشین آلات پیشرفته انجام می شد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر عبدالرحیم  مهرور:در همان زمان در اورژانس چشمم به خانم ٢٩ ساله اى افتاد كه با تنفس هاى تند تند و ناله كنان علائم مرگبار كرونا بر لبانش سايه سيانوزه افكنده بود(كبودى لب يكى از نشانه هاى مرگ زودس است) بطوري كه اكسيژن خونش ٤٥ درصد بود با در جريان گذاشتن همسرش از اين كه كار بنده خطرناك است و آخرين فاز درمان مى باشد سريعا با همكارى پرسنل زحمتكش اورژانس...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا حاجی نژاد: یکی از مشکلاتی که پیش از مدیریت مرحوم پوربهی، در دبیرستان سعادت داشتیم هنگامی بود که مهمانان خارج از استان از دبیرستان سعادت بازدید می کردند. در چنین مواقعی، از جناب آقایان کنین، دکتر مشایخی، مرحوم نبوی و برخی از دبیران صاحب نظر دیگر درحکم راهنمای مهمانان استفاده می کردیم.

 اما با مدیر شدن مرحوم پوربهی این مشکل حل شد. او با صدای رسا و آگاهی از تاریخ آن مجموعه قدیمی، زینت آرای مجلس می شد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 شاهپور برغندان: تلاش‌هایش برای دبیرستان سعادت بی وقفه بود، همه همکاران که با او کار کردند اذعان دارند که هیچ وقت او خود را به عنوان رئیس دبیرستان نمی دانست بلکه خود را یک خدمتگزار  سعادت می دانست، همکاران نیز کنار او آرامش خاصی داشتند، همیشه کارهایش با مشورت پیش می برد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمود آرامش: خبر تلخ بود و ناگوار،  حاج غلامرضا منفرد پدر معنوی فوتبال شهرستان دشتی و شاید به نوعی استان بوشهر، سه شنبه نوزدهم مرداد ماه هزار و چهارصد پرواز کرد تا خود را به همسرش مرحوم خیری خواجه خورموجی، مادر معنوی فوتبال ما برساند! و چه زیباست این وصال. اگر نام ایرانجوان بر تارک فوتبال  دشتی با عزت و احترام می درخشد، بدون شک نام حاج غلام عزیز و همسر ایشان پیوند عجیبی بر این تلالو  دارد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

دوران كودكي من در شهر زیبا وتاریخی بوشهر گذشت و البته بوشهر حالا با بوشهر گذشته قیاس مع الفارق است در آن زمان امكانات بسیار بسیار کم و هوا هم به شدت گرم بوده و سیستم آموزشی نیز از نظر آموزشي در سطح بالاي علمی قرار نداشت و زندگی من با درس خواندن و ورزش،کردن تعریف می شد و چند سالی در ورزش ژیمناستیک فعالیت کرده و چندین جوایز برتر کسب کردم و در رشته فوتبال تمرینات منظم تیمی داشتم و به تیم قوتبال شاهین بوشهر دعوت شدم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10

آخرین اخبار

پربیننده ترین