غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...
مکيه گرمسيري: چند وقت بعد يک روز بطور اتفاقي و به منظور ثبت نام در دوره رانندگي به بوشهر آمدم. در خيابان ششم بهمن (انقلاب) چشمم به تابلوي دفتر برنامه و بودجه افتاد. اولين بار بود که دفتر استان را مي ديدم، وارد شدم. نامه ابلاغ حکم را که در کيفم بود به آقاي دمکي دادم و ايشان نيز به آقاي شيرواني دادند ايشان نيز با خوشرويي نامه را به نجف غلاميان دادند و به من گفتند يک کپي نيز بگير تا به آقاي خمسي بدهند...
غلامرضا شريفي خواه: در تاريخ هيجدهم دي ماه سنه1342 شمسي که چند روزي قبل از آن بارون دونه درشت (دهن مشکي) چنان باريده بود که همه جا از جمله آب انبارها و باغ ها و زمين ها پر از آب شد و بعد از اتمام بارندگي، شبي سرد و يخبندان در همه جاي بوشهر و نواحي محلات جنوبي پديد آمد و مردم پس از برخاستن از خواب، ديدند که در ظروف آب مصرفي مانند حبانه و خمره و بشکه و ... پوشيده از لايه يخ بود و مورد حيرت و تعجب همگان گرديده و تمامي محصولات زراعي کشت شده بر اثر يخ زدگي نابوده شده بود...
نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگويي)، کي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنين)، گنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباش)، به شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبر)، بدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحد)، به ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژاد)، معلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)
دوست هم دانشگاهي ام مدام اين را تکرار مي کرد که ادبيات زندگي است. من تا همين چند ماه پيش فکر مي کردم اين فقط سخني انتزاعي است. اما حالا دريافته ام که راستي خود زندگي است. من با ادبيات از انزواي خودخواسته ام بيرون آمدم و با مردم به راه افتادم. حس کردم با شعر مي توانم حرف هاي ناگفته بخشي از مردم را به تصوير بکشم...
افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....
استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...
دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...
ابراهيم مهديزاده: در سايه روشن شيشه هاي رنگي و هلالي کلاس، هنوز صداي مردانه آتشي از توي راهروهاي دبيرستان قديمي و کهنسال سعادت به گوش مي رسد. سالهاي اول دبيرستان و هجوم ناشناخته ها...
دکتر محمود دهقاني: با عينک نيک انديشي به آساني مي توان تلاش دلسوزانه را در لابلاي صفحه هاي اين رسانه بومي ديد. «نسيم جنوب» نه تنها فضاي ورزشي، ادبي و هنري را نيرومند کرده بلکه شاعران و نويسندگان بسيار خوبي را نيز در سطح استان و کشور پرورش داده که اين خود آلام اجتماعي را کم مي کند...
ناصر عليخواه: انتشار ربع قرن هفته نامه «نسيم جنوب» از مهمترين اتفاقات فرهنگي، هنري، اجتماعي، ادبي و سياسي استان بوشهر در طي چند دهة اخير است.هفته نامه اي که توانست جمع زيادي از روشنفکران، نويسندگان، خبرنگاران و افراد دلسوز براي توسعه استان بوشهر را به دور خود جمع کند و نقش تأثيرگذار در توسعه استان بوشهر از خود داشته باشد...
خليل موحد: نسيم اما فقط کارکرد مطبوعاتي نداشت؛ بلکه جاي گردهمايي و گفت و شنود دسته هايي از آفرينندگان و دلبستگان به فرهنگ و رهروان راه آزادي و دادگري و از آن ميان، دانشجويان بود. بسياري از کساني که پيش از اين با هم بيگانه و يا به رغم آشنايي پيشين، سال ها چشم به چشم نشده بودند...
دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...
حسين حشمتي: همکاري من با نشريهي ««نسيم جنوب»» به ربع قرن برميگردد، به فروردين ماه 1377يعني همان سالي که نخستين پيش شمارههاي «نسيم جنوب» منتشر ميشد و اولين مقاله ام تحت عنوان «آقاي استاندار بوشهر را دريابيد» بود که در پنجمين پيش شمارهاش به چاپ رسيد و...
دکتر حميد اسدپور: «نسيم حنوب در استان بوشهر وزيدن خواهد گرفت»، با اين جمله بود که فصلي نو در تاريخ مطبوعات بوشهر آغاز شد و اينک از آن روزي که اين آگهي منتشر شد بيست و پنج سال مي گذرد. بيست و پنج بهار و هزار شماره. «نسيم جنوب» حاصل تلاشهاي يونس قيصي زاده و همسر گرامياشان نسيم فقيه (گويا نام هفته نامه نيز از ايشان گرفته شده) و البته همکاران محترم و همراهان ايشان...
با کمال تاسف سال جديد را با حكم ٢٠ سال زندان براي معلم رزمنده، روزنامه نگار صادق و از فعالان دلسوز اجتماعي استان بوشهر جناب آقاي «حسين روئين تن» شروع نموديم. معلمي كه عمر خود را براي درس دادن قانون و قانونمداري به دانش آموزانش گذاشته، اكنون براي تشويق به تجمعات غير قانوني محكوم شده است!...
دکتر جعفر حميدي: روز بوشهر يعني چه؟ روز منشاء روشنايي است، روشنايي مي دهد، خوشحالي مي دهد. دلِ انسان پيوسته به روشنايي متمايل است، به شادي متمايل است، روز خورشيد را مي بيني، چهره عزيزان را مي بيني، زيبايي ها را مي بيني. به همين جهت است که گفته اند روز بوشهر و نگفته اند شب بوشهر. بوشهر که معروف همه هست. سرزميني رويايي، آفتابي و دريايي. روز بوشهر، روز هرگونه توجه و احترام به اين شهر است...
بوشهر شهري از تضادها است. از يک سو تمام مشکلات چنگ و دندان ميشکنند و از سوي ديگر درياي پهناور و زيبا خودنمايي ميکند. در کنار دريا بودنِ بوشهر با اشتياق، دلتنگي، تجارت، مردم، طنز، غم، داستان، بيوگرافي، پيوند خورده است.بوشهريها پتانسيل و توانايي در خيلي از زمينهها را دارند که ميشود بر اساس نيازها و دادههاي شهر با همکاري و دعوت همگاني، نظرخواهي جمعي مشکلات را موشکافي و با توانمندي راه حليهايي پيدا کرد....
رضا نکيسا: آدمي در هرجا بدنيا ميآيد تعلق خاطري دارد از جنس دوست داشتن، علاقه که همزاد اوست و همراهش، موطن آدمي او را چنان گهواره کودکياش در بر ميگيرد و تا کوچه و پس کوچههاي خاطرات شيرين دوران کودکياش همراهي ميکند. نوستالژي که تا آخرين لحظه حيات با او و همراه اوست.بوشهر را دوست دارم براي شعر و سرودهايش، نغمه شاعرانهاي که از اعماق جان سرچشمه گرفته و روح آدمي را نوازش ميکند...
دکتر حسين آرامي: براي اين که قدر بوشهري بودن را بيشتر بداني و مزهاش را بيشتر بچشي بايد از بوشهر بيرون بروي، برج مقام را پشت سر بگذاري، بروي به شهرهاي ديگر، به استانهاي ديگر، خودت را در روابط با انواع آدمها محک بزني، خودت را در آيينه نگاه ديگران ببيني، در نگاه کويريها، در نگاه کوهستانيها، در نگاه جنگليها....
عالي بازدار: بنياد مدرسه سعادت در سال 1317قمري و 1278 شمسي صورت پذيرفته و با استقبال عموم مواجه شد. گفته شده در سال 1318 قمري و (1279) شمسي آمار دانش آموزان به 63 نفر رسيد. مردم نياز به مدرسه را در کنار ساير تحولات دنبال ميکردند وحاکم وقت بوشهر - احمدخان دريابيگي- اقدام به تاسيس مدرسه ميکند.اين مدرسه در طول حيات خود دانش آموختگان برجستهاي را به فرهنگ ايران زمين تقديم کرد تا علم و ادب هر دو رو به زيادت رود. مدرسه نقش بسزايي...
اسکندر احمدنيا: يکي ازويژگي هاي بوشهر، داشتن نخبه هايي فهيم و بزرگ است، بزرگاني که در عين بزرگ بودن تا آنجايي بوشهر را دوست دارند، که حاضرند به نحوي که حتي هزينه هايي سنگين، در برداشته باشد، در معرفي شهر و ديارشان اهتمام ورزند، قدمت سرشار از افتخار بوشهر ريشه در اين حس ديار دوستي مردم بوشهر دارد. پيشگام بودن مردم اين سامان در دفاع از اين گوشه از مرز ...
این مَشکی که نفس برآمده از شُشها در آن دمیده میشود و نوایش بر جان مینشیند امروزه دیگر یک ساز نیست؛ بلکه یک نمادست که بیانگر بخشی از فرهنگ و تاریخ و آداب رسوم ما است، از آیینهای سُرور تا نغمهی جانسوز حاجیونی و هدف اصلی هم نمود و ترویج آن است که با آن میسر میشود....
غلامرضا شريفي خواه : در اوايل سال ١٣٤٠ خورشيدي منزل ما کنار درب گمرک بود، قبلا گمرک وظايفش مبارزه با قاچاق صادرات و واردات و مراقبت از سواحل بود. از پشت ديوار گمرک کنار دريا، بچهها و آدم بزرگها شنا مي کردند. در تابستان آب ٣ الي ۴ متر تا رُخ بُلت (کنار دريا) بالا ميآمد. صبحها بچههاي محلات دهدشتي و شنبدي و تعداد از بهبهانيها مشغول شنا کردن ميشدند...
از ما جوانان قدیم به جوانان امروز و فردا: مطالعه کنید. اگر می خواهید دچار هیچ نوع استبداد، استعمار و استحماری نشوید، بخوانید، بخوانید و بخوانید. امیدوار باشید. امید را در جانتان زنده نگهدارید، امید موتور محرکه روح آدمی است.آرمانهای بلند داشته باشید. زندگی بدون آرمان لطفی ندارد، لذتی ندارد. ...
دکتر پرستا حیدری: من فکر میکنم جمع عمر حاصل جمع دو مفهوم است؛ خاطرهها و آرزوها. در نیمه اول زندگی آرزوها سنگینی میکنیم. امیدها، رویاهای دور و دراز، تلاشها در جهت رسیدن… نیم دیگر هم خاطرات. وقتی تعداد و وزن خاطرههایت از آرزوها سبقت میگیرد، یعنی تو رفته رفته در حال پیرشدنی… در دنیای ما آرزوها ناگزیر به مختصات تاریخ و جغرافیا زنجیر شدهاند...
ابراهیم بشکانی: خردادماه سال ۱۳۵۱ ، امتحانات ترم آخر کلاس دوم یا همان کلاس یازده شروع شده بود ، بچههای هنرستان حاج جاسم اگر از نظر درس خواندن کمی تنبل بودند ولی در رشتههای فوتبال و تئاتر و موسیقی و به طور کل هنر بسیار فعال و زرنگ بودند. یک روز بعد از اتمام یکی از امتحانات، همکلاسیم آقای علی درخشانیان که پدرش از بانیان مسجد زیارتیهای بوشهر بود خبر داد که امسال قرار است سنج و دمام ببریم...
علیرضا مشایخ: مقصدم شهر «سی ین» در هفتاد و هشت کیلومتری فلورانس است و مسافرت تقریبا یک ساعت و نیم طول خواهد کشید. وقتی می رسم نم نم باران شروع شده و چه بهتر! ایستگاه در درهای نزدیک شهر قرار دارد. از یکی از دروازههای شهر که هنوز ساختار قرون وسطایی خود را با دیواری بلند حفظ کرده وارد شهر می شوم...
غلامرضا شریفی خواه : در شبهای فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عدهای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...
حسین حشمتی: آقای استاندار من به عنوان معاون پنجم شما می نویسم. این سمت تشریفاتی است که خودتان به خبرنگاران استان داده اید ومن با همین عنوان شروع کرده ام تا بدانید که ما جدی گرفته ایم. احمد محمدی زاده، امیر۶۲ ساله ای که زاده استان است اما به گفته ی خودش، ۴۲ سال ازعمر خدمتی خویش را به عنوان فرمانده یگان های مختلف سپاه در خارج از استان گذرانیده و ...
عبدالخالق ماجدی: یکی از مجادلات همیشگی و بی پایان در بین فلاسفه، بحث به روی مبانی و اصول اخلاق است. چرا و چگونه ما یک عملی را خوب یا بد می دانیم؟ معیار قضاوت و داوری های اخلاقی ما چیست؟ توماس هابز و جان لاک معتقد بودند که مبنای قضاوت و داوری اخلاقی ما، ریشه در «خودخواهی/خوددوستی» ما دارد و حتی در جایی هم که به دیگران کمک می کنیم...
راستش تجربه را آدم فقط در مهاجرت به دست نمی آورد؛ هر روزِ زندگیِ ما خودش یک تجربه ی جدید است. با این حال، مهمترین چیزهایی که در این لحظه به ذهنم می آید زرق و برقِ محیطِ جدید بود؛ چیزی که اگر چه همیشه برای آدم می ماند، اما به هرحال آن هم روزی عادی می شود. مثلا وقت هایی که می خواستم جاهای جدید را کشف کنم...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- اشغال بوشهر در سال نهضتي
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- ابراهیم گلستان: نادری از تنگسیر چوبک، یک چیز پرتی درست کرد
- به سوگیری استاندار بوشهر می توان نمره مثبت داد
- گور دختر دشتستان، آرامگاه اجداد و نیاکان شاهان هخامنشی
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- اعتماد به نفس چیست؟
- موضوع انشا: جوانی
- مژده مواجي، بوشهري مقيم آلمان در مصاحبه با نسيم جنوب:
- خرفت خانه یا خانه سالمندان در بوشهر قدیم
- اروینگ گافمن و نظریه نمایشی
- ساروج کوبان در بوشهر
- آماده شدن برای رفتن به مدرسه