نادر اقدام : سوال ما اين است که با توجه به اينکه اين شرکتها مستقر در اين استان بوشهر هستند و از مزايايي همچون حقوقهاي نجومي، حق ماموريتها و ساير امکاناتي که از چشم مردم عادي پنهان است، استفاده مينمايند، چرا در زمينه حمايتها از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر پاسخگو نيستند...
ماهيگيري همراه با ترس و لرز
محمد ابراهيم فولادي
سال 1363 هجري شمسي بود. به اتفاق دو ملوان ديگر جهت دسترنج خود و معاش روزگار اقدام به خريد يک قايق موتوري نموديم که قيمت آن قايق همراه با موتور 40 اسپ تواتسا که سه سال پيش اوشار شده بود مبلغ 40 هزار تومان بود.
قايق در اسکله بندرگاه پهلو گرفته بود و موتور آن همراه با ماشين سواري به منزل حمل ميشد.
در يکي از روزهاي آخر پاييز که پيش بيني ميشد سه روز ديگر هوا خوار است، تصميم به صيد در دريا گرفتيم. هوا خوار شد، ظهر يکشنبه ماچله آماده کرديم که شامل مقداري نان و دمپخت ميگو بود و به سوي بندرگاه حرکت کرديم. در راه علاوه بر رانندگي به وزش باد و درختان و ابرها مينگريستم و هوا را رصد ميکردم. به بندرگاه رسيديم ساعت 5 بعدازظهر بود، هوا خوار کمي اون طرفتر چند تکه ابر سياه در آسمان نمايان بود، مرتب به ابرها خيره ميشدم و کار آماده سازي قايق هم از نصب موتور و باز کردن گسل و لنگر بستن موتور به قايق را انجام ميدادم. هوا رو به سردي ميرفت، تعدادي از قايقها به صيد رفته بودند، دو ملوان قايق کنار اسکله، نيم نگاهي به آسمان و ابرها داشتند.
بالاخره همراه با دو ملوان به نام جلال و اسماعيل دل به دريا زديم، محل صيد مونگوف روبروي اسکله بندر عامري تنگستان بود که آنجا هميشه صيادان روزي خير و برکتي داشتند.
پس از 30 دقيقه روي دريا بالاخره به محل صيد که همان منگوف دريايي بود، رسيديم. به غروب نزديک ميشديم. حالا بايد قايق در يک جاي مناسب لنگر ميشد. شخته که مانند شاقول بنايي است و بند 20متري نازک هم داشت به دريا انداختم تا يک جاي خوب جهت صيد که اونجا بين شلي و گساري بود پيدا کنم.
بالاخره با اندازهگيري، قايق در يک جاي مناسب قرار گرفت و گفتم همين جا لنگر بيندازيم.
حالا نيم ساعت تا غروب آفتاب مانده بود و قايق وسط دريا و فقط کوههاي اطراف عامري مشخص بودند و ديگر هيچ چيز نمايان نبود.
ما سريع سه نوع طعمه که شامل ماهي گواف ميگو و خساک بود کنجه کرديم، و شروع به صيد کرديم. نزديک 10 قايق پيش هم بوديم، در اولين قلاب هايي که به آب انداخته ميشد انواع ماهيهاي صبيتي، شوريده و بالول و شوم ميگرفتيم. حسابي مشغول صيد شده بوديم و هر کدام نزديک به نيم باسکت ماهي گرفتيم.
کم کم هوا تاريک ميشد، نگاهي به آسمان انداختم، ديد ابرها بالا آمده و چلچل باد قوس شروع وزيدن ميکند. در اين چهار ساعت حسابي ماهي رو کرده بود و باسکتهايمان داشت پر ميشد. ديدم ابر سياهي از روي کوههاي عامري بالا ميآيد، يکباره گفتم جلال لنگر بکش که اوضاع خيلي پسن. باد قوس قوس، اون هم بادي که از مطاف ميآمد.
قايقهاي ديگر هم گفتند جمع کنيم. در اين بين يکي از ملوانان گفت ماهي رو کرده بزار صيد کنيم که با عصبانيت گفتم من مي دانم يا تو. لنگر بکش. همه قايقها لنگر کشيدند و در حال حرکت بودند. جلال هرچي ميکرد لنگر بالا نميآمد، سکان قايق را به صورت دايره 30 متري دور لنگر چرخاندم تا يکباره لنگر آزاد شد، لنگر پشت گسار گير کرده بود و با مکافات زياد آن را آزاد کرديم و حرکت کرديم به سوي ساحل، در اين هواي طوفاني قايق بالا و پايين ميرفت. با تجربهاي که داشتم قايق را سوار موجها ميکردم و به سوي ساحل ميرفتيم. گاهي قايق يک متر يا دو متر بالا و پايين ميشد، ديگر اميدي به زنده ماندن نبود و ملوانان دست به طرف آسمان دراز ميکردند که خوشبختانه اسکله بندرگاه نمايان شد. اما وارد اسکله شدن هم تجربه ميخواست، سنگيني قايق را يک طرف قرار داديم و قايق وارد اسکله شد. در اين هنگام صورتها که رنگ پريده و چهرهها ترسيده بود، به حالت عادي درآمد.
يک گروهبان دوم که نگهبان بود گفت چرا حالا ساعت دوازده شب برگشتيد؟ گفتيم مگر تشخيص هوا نميدهي؟ تا معلوم شد اين درجهدار اهل شهر اراک است و از دريا و دريانوردي چيزي نميداند. بالاخره اين سفر دريايي با مشقت و سختي پايان يافت.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)
مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...
حضور در بيش از ده نمايشگاه انفرادي و گروهي در سطح استان و خارج از استان و برگزاري بيش از 50 ورکشاپ نقاشيخط در سطح استان، ارسال چندين اثر نقاشيخط در گالريهاي کشور ابوظبي و در حال حاضر در آموزشگاه هنري مشغول به تدريس اين هنر هستم.تازگي هم نمايشگاه گروهي بنده به همراه 15 نفر از هنرجوهايم در عمارت تاريخي دهدشتي برگزار شد که با استقبال کمنظيري روبرو شد...
حسين حشمتي: و اما مسئله مهم تر وضعيت درمان اعم از بستري يا سرپايي است که اين يکي ديگر، آن قدر نازل و آبکي عرضه مي شود که 90 درصد از گروه هدف که تعداد آنان با احتساب افراد خانواده، به بيش از دو ميليون نفر تخمين زده مي شود مراتب نارضايتي و اعتراض خود را بارها به صورت کتبي و شفاهي به اطلاع مقامات عالي رتبه صندوق رسانيده اند اما مشکلات نه تنها رفع نگرديده بلکه روز به روز بدتر شده است...
دکتر نورالدين اميري: پس از چند هفته کلنجار رفتن با پيشنهادات و پيش دانستههاي ذهني خود، ناگهان زني که از جنس دريا که سالها پيش در کنار جاده بذري در انديشه من کاشته بود روييد. لحظه، لحظهاي زيبا توام با هيجاني شيرين بود که جانم بيدار نموده بود. موضوع را با صادق سعيدي هنرمند خلاق شهرداري بوشهر در ميان گذاشتم. پس از چندي استاد عطا صحرايي، يکي از تنديسسازان مطرح کشوري را به من معرفي نمود. پس طرح موضوع با استاد صحرايي و ...
معماري بوشهر، برخلاف معماري کويري، ساختمان هم با بيرون کار ميکند هم با درون. معمار، کاملا رها و بيتکلف، فضاها را خلق ميکند و اصلا اسير تقارن و تصلب غيرضرور نيست. معمار ضرورتي نميبيند اثر خود را با رنگ و تزيين ولخرجانه بيارايد. اين خود بنا و اثر است که زيباست نه رنگ و لعاب آن. شايد کمي بيانصافي باشد که زيبايي معماري بوشهر را در حد شيشههاي رنگي هلاليها در و پنجرهها خلاصه کنيم..
برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگياش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهريهاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلينژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشمزاده)، سالهاي سخت و سختتر (فريده كاردانى)...
دستور برچيدن هفته نامه نسيم جنوب در ميان انبوه مشکلات مردمي
اسکندر احمدنيا
1. چند سال است که ذهنمان را تأمين اجتماعي، مشوش کرده است و معتاد تلويزيون شدهايم و خبرهاي مجلس و پرداخت مبلغي که همسانسازي حقوق سي سالهامان، جناب قاليباف رياست مجلس را بر عهده دارد و با صدايي غرا وعده ي پرداخت ميدهند.
نمايندگان خودمان که چهار سالشان تمام ميشود، ماييم که سرکاريم، اين سرکاري فقط هر از گاهي خانوادههايمان هم در انتظاري چندساله از تلويزيون و شبکههاي خبري بريدهاند، کي پرداخت ميشود را بايد در اين دنياي فاني بايگاني کنيم و قيدش را بزنيم. بيشتر از همه رياست جمهور به عنوان عملکردي انجام شده به سمع سراسر مردم ميرساند و ديگر هيچ !
2. دولت محترم و مجلس و مقامات کشوري نظرشان اين است که فرزندآوري در کشور ما مورد توجه مردم نيست، حرف درستي است و نسل جديد ارادهاي در اين زمينه نشان نميدهد، از طرف دولت هم ضمن توصيه، وعدههايي ميدهد، اين وعدهها هم براي تشويق به انجام چنين حرکتي، پاسخي نداشته است، حرف هست ولي عمل نه، بايد بپذيريم که نسل جوان ما کم جمعيت شده است، دولت ازيک سو وعده ميدهد وسوي ديگر به روي زوج هاي جوان، درب پرداخت وام را بسته است.
3. گراني در بازار بيناظر شهر ما و بايد گفت استان ما مشکلي شده است. گران کردن اجناس، چه ميوه و سبزي و... و چه اقلام ديگر بيداد ميکند، هرکسي هم اعتراضي کند، پاسخش اين است «مگر نميدانيد ما تحريميم!» البته بايد گفت: تاکي؟
باهمهي اين دردها و انتظارها تأميناجتماعي شهرمان، دستور برچيدن هفته نامه نسيم جنوب را صادر ميکند، اين مديران چه فکر ميکنند که داس بدست وارد ميدان شدهاند؟ يک جمله ميگويم «بتاز تا بتازانيم».
ناصر عليخواه : در سالهاي دههي 1330، که نه ماشين چنداني بود و نه رسانهاي، خيالِ ما بهترين ماشين و رسانه بود که ميتوانست از هر مرز و ديواري بگذرد و هر آنچه ميخواستي خيال کني و بسازي... يکي از همين خيالهاي قشنگ که با ترانهاي محلي نيز همراه شده بود، «ماشين مشتي مَمدلي» بود. اصل ماجرا برميگردد به تهران دههي بيست و سي. مشهدي محمدعلي يکي از پولدارهاي معروف تهران بود که از او به عنوان...
ابراهيم بشکاني: عصرچهارشنبهاي از آبان ماه سال 1343بود، همه خانواده به دور راديو چهار موج قديمي که با باطري بزرگي که هميشه کنارش بود کار مي کرد، جمع شده بوديم، البته اين راديو به سيمي بلند که تا پشت بام خونه ادامه داشت متصل شده بود و آنتن آن محسوب ميشد. همه منتظر قرعه کشي بليطهاي بخت آزمايي...
اگر براساس قاعده اصلي روش جامعهشناسي دورکيمي يعني بستن دريچه ذهن و نگريستن محض به اشياء در تصوير و محيط پيراموني آن، موضوع را واکاوي کنيم، ميبينيم که مسجد شيخ سعدون در بوشهر با قدمتي چندصدساله در فاصله چند ده متري اين منزلگاه است. کنيسه يهوديان در همين کوچه قرار دارد و کليساي ارامنه گريگوري در چند صدمتري آن واقع شده است که حکايت از همزيستي اديان و مذاهب قديم و جديد است...
سيروس خباز ثابت : بوشهر يکي از شهرهاي قطب گردشگري جنوب ايران است که با توجه به موقعيت جغرافيايي و مردمان خونگرم و مهمان نواز، در اکثر فصول سال خصوصاً در ايام تعطيلات عيد نوروز، مسافران زيادي به اين استان بخصوص مرکز استان يعني شهر بوشهر سفر مينمايند، که با توجه به اين حجم از مهمان، بايد امکانات حداقلي...
عليرضا مشايخ : مهمترين ويژگي البته در اين است که سفر بايد ما را به فکر کردن در مورد آنچه ميتواند در ما تغيير دهد دعوت کند و بنابراين اگر از مونتين بپرسيم که چرا اينهمه مسافرت کرده است؟ او پاسخ خواهد داد که من بخوبي ميدانم از چه چيز فرار ميکنم اما آنچه در انتظار است، را بايد ببينم!...
گردشگري يا توريسم، سفر به قصد لذت بردن است. بر اساس تعريفي که براي اين مفهوم در نظر گرفته شده است، به مجموعه فعاليتهايي که فرد يا افرادي که به مکاني غير از مکان عادي زندگي خود مسافرت و حداقل يک شب در آن مکان اقامت ميکنند، انجام ميدهند...
احمد موسويزاده: : براي راه اندازي اين کتابخانه شوق زيادي داشتيم و خستگي را درک نميکرديم. استارت اوليه کتابخانه با همت وحمايت مردمي زده شد و فراخوان اهداي کتاب نيز زده شد. کتابخانه با مديريت جناب حسين مهيمني و کتب اهدايي راه اندازي شد ومورد استقبال واقع گرديد و من از اين جهت احساس خوشايندي داشتم...
غلامرضا غريبي: هر اختلافي هم که بين مسئولين بهداشت و درمان با سازندگان بخش خصوصي درباره مفاد قرارداد اين کلينيک درماني است، نبايد دود آن به چشم مردم برود؟ چگونه است که اين اختلافات هنگام عقد قرارداد و در زمان شش سال ساخت وجود نداشت و الان که بخش خصوصي مبلغ هنگفتي را سرمايهگذاري کرده است، مديران جديد، ساز ناکوک زده و جلوي آغاز فعاليت اين مجتمع درماني را گرفتهاند؟!..
ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...
از چه موقع اين عوارض آلايندگي به مناطق جنوبي استان بوشهر پرداخت نشده است؟ - از سه ماه آخر سال 1400 تاکنون پرداخت نشده است. رقم دقيقي و شفافي وجود ندارد. ولي با توجه به اظهار نظر و گزارشي که اخيراً معاون امور عمراني و توسعه شهري و روستايي وزير کشور ارائه کردند، اين مبلغ به 20 هزار ميليارد تومان ميرسد...
جنگ دلوار تلخ ترين فراز تاريخ جنگ جهاني اول براي انگليسي هاست. آنها که در اکثر جبهه هاي جنگ فائق شده بودند و نيروهاي دلواري را به چشم نمي آوردند، در يک تهاجم اوليه و بمباران اين روستا با گلوله هاي توپ که وزن آنها قريب به 96 کيلوگرم بود موفق شدند دلوار را تسخير کرده و از اين بابت خود را آسوده يافتند که بالاخره دشمن ديرين خود را نابود نمودند...
قاسم محمدي : به طور اتفاقي چند روز پيش متوجه شدم که تعدادي از آگهيهاي مزايده و مناقصه ادارات مهم استان بوشهر در نشريات گمنام و ناشناخته که تا به حال حتي اسمشان هم به گوشم نخورده بود،اميدوارم مديرکل ارشاد بوشهر به عنوان توزيعکننده تعدادي از اين آگهيها و روابط عمومي اين ادارات با شفافسازي در اين خصوص رفع شبهه کرده و با تغيير رويه خود زمينه اطلاع عمومي همه شرکتکنندگان و ذينفعان براي مشارکت در اين مناقصهها و مزايدهها در استان بوشهر را فراهم آورند...
غلامرضا شريفي خواه : در اواخر دهه چهل شمسي شرکتي به نام «هديش» در بوشهر بود که مسئوليت ساخت پايگاه نيروي دريايي را داشت. در فصل تابستان گرم و شرجي طاقت فرسا، من و رفيق شفيقم (هاشم)، مدام با هم بوده و دوستاني که دست بر دوش هم و حتي پول جيبمان يکي بود و در رفاقتي نسبت به هم پيش دستي مي کرديم. در آن زمان اغلب دانش آموزان در تعطيلات مدارس در تابستان از کوچک تا بزرگ...
در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم.
غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...
حسین وردیانی : درارتباط با تیم فوتبال شاهین شهرداری بایستی به نکاتی توجه شود: ۱. در ابتدا شورای اسلامی شهر بوشهر چگونه و بر اساس کدام مصوبه هیئت موسس یا هیئت مدیره اقدام به خرید پروانه لیگ یک شاهین نموده است؟ ۲.پروانه شاهین براساس حکم دادگاه در اختیار آقای نعمتی است و هر شخص و هر ارگانی که بخواهد از این نام استفاده کند باید از مالک آن کسب اجازه رسمی نماید...
علیرضا مشایخ: مقصدم شهر «سی ین» در هفتاد و هشت کیلومتری فلورانس است و مسافرت تقریبا یک ساعت و نیم طول خواهد کشید. وقتی می رسم نم نم باران شروع شده و چه بهتر! ایستگاه در درهای نزدیک شهر قرار دارد. از یکی از دروازههای شهر که هنوز ساختار قرون وسطایی خود را با دیواری بلند حفظ کرده وارد شهر می شوم...
غلامرضا شریفی خواه : در شبهای فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عدهای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...
امید زاهد: برخی رویدادهای تاریخی در بوشهر قدیم پا به پای افسانه میزند، یکی از همین رویدادهای واقعی که در اواخر قرن نوزدهم واقع شد، براساس اسناد کنسولگری انگلیسی، ماجرای دلدادگی حاجی بشیرخان از خانهزادان ملک التجار بوشهری است که خانم دکتر ونسا مارتین عنوان«عشق در شرایط پیچیده» را برای این ماجرای تاریخی برگزیده است....
دکتر محمود دهقانی: واپسين کليساي بوشهر"گئورگ" مقدس را در روزگار قاجار خانواده ارمني آواديان، در 1819 ميلادي برابر با 1235 هجري قمري ساختند. اين کليسا که نزديک به دو سده يکي از ساختمان هاي ديدني بوشهر بود، به دليل مديريت سست ميراث فرهنگي سرنوشت خوبي نداشت. اگر به صليب کشيدن عيسا پيش چشم حواريون در تپه جلجتا رخ داد، در بوشهر نيز در دل روز تابلو فلزي شناسنامه کليسا همراه با صليب آن را به يغما بردند...
علیرضا مشایخ: اسطوره بنيانگذاري شهر روم را ميشناسيم: دو برادر دو قلو، با نامهاي روموس و رومولوس که نسلشان به قهرمانان تروا ميرسيد در حالي که کودکاني تازه متولد شده بودند توسط عموي پدرشان به رود تيبر (رودي که از وسط شهر روم مي گذرد) انداخته مي شوند اما نجات يافته و در ساحل رود توسط گرگي تغذيه مي شوند و بعدها در بلنداي تپه پالاديوم، شهر روم را بنا مينهند.
علیرضا مشایخ - پاریس
علیرضا مشایخ : روز پنج ژوئیه سال ۱۹۸۴ ناپل دوباره متولد شد، مارادونا به ناپل پیوست و بارسلونا را (که حس خوبی به آن نداشت و با روح طبقاتیش همخوانی نداشت) برای همیشه ترک کرد. استادیوم پائولوی مقدس همه گنجایشش را در روز پیوستن مارادونا پر کرده بود. بیش از شصت هزار نفر هوادار عاشق در امید شروع دوره ای جدید، فقط برای معرفی عضو جدید باشگاه جمع شده بودند...
از ابتدای فعالیت خیریه تاکنون تمام تلاش خود را برای گسترش فرهنگ مهرورزی و جلب اعتماد خیرین و مردم برای دستگیری از نیازمندان داشته ایم و خدای بزرگ را شاکرم که مردم مهربان ما به این خیریه اعتماد کردند و ما را در قدم های بزرگی که برداشته شده، یاری نموده اند. اما متاسفانه هستند افرادی که ...
ابراهیم یا علی مدد - منچستر: دلم می خواست از خونه بزنم بیرون. بطرف دالان دراز و تاریک رفتم وِ بعد از طی دالان به در چوبی قهوه ای حیاط رسیدم کلون چوبی در را به کناری زدم، اندک روشنایی وارد دالان شد، از روی یک پله سیمانی به کوچه پا گذاشتم. بوی دریا و شرجی، بوی قلیه ماهی و بوی درخت گل ابریشم به مشامم خورد و بغضی در گلویم...
محمد محبوبی: همه مشکلات بازنشسته که اصل است و باید حل شوند به کنار گذاشته اید و با عَلَم کردن خانه امید و کنار نیامدن با هیچ نظر و پیشنهادی از مسؤلین، حاشیه سازی نموده همه مسیر های اصلی را با دست گذاشتن بر پارک شغابِ ناشدنی بر اجرای پروژه خانه امید را بسته اید و انحراف تفکر ایجاد نموده اید. با اطمینان، خانه امید را مسؤلین و نمایندگان حقوقی بازنشستگان در استان خواهند ساخت...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- موضوع انشا: جوانی
- عشق ننه معصومه، بوشهر هست
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- ساروج کوبان در بوشهر
- آماده شدن برای رفتن به مدرسه
- نوجوانان و چالش انتخاب آينده
- خاطره تصديق دوچرخه در بوشهر
- از نسيم شمال تا نسيم پرفروغ جنوب
- تلخيهايي که بايد از آنها گذشت
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- فردگرايانه و ديگردوستانه
- گزارش تصویری نسیم جنوب از آئین جشن ستارگان (تجلیل از نفرات برتر کنکور سراسری) استان بوشهر
- تشکيل مرکز پايش فرهنگ و هنر، مطالبه جدي است